نشستهشتم کارگاه آموزش داستاننویسی، زیر نظر استاد مظفری بهتاریخ ۱۸حوت برگزار شد.
در این نشست استاد مظفری به ادامۀ عناصر داستان، پیرامون “کشمکش یا جدال” در داستان به صورت مفصل بحث نمود که در زیر فشردۀ آن را میخوانید.
**
کشمکش/ جدال: کشمکش به معنای کشیدن و نکشیدن است. ما به تضاد و تقابل در داستان کشمکش میگوییم. جدال یکعنصر حتمی و ذاتی در داستان است. در داستانها یک نیروی پیشرونده داریم و یکی هم بازدارنده. وقتی این دو مقابل هم قرار میگیرند، کشمکش در داستان بهجود میآید.
انواع کشمکش:
- جدال بیرونی: شخصیت داستان با افراد و یا طبیعت درگیر میباشد. در اینگونه داستانها سوژۀ اصلی درگیری با طبیعت و انسانهاست. بهطور مثال: اگر قهرمان با شخصیت منفی داستان در موردی میجنگد، ایثار و فداکاری شخص قهرمان را نشان میدهد یا خودخواهی، حسد، طمع… شخصیت منفی را بروز میکند. برای این نوع داستانها میتوان از داستانِ «جای خالی سلوچ» از محمود دولتآبادی نام برد.
- جدال ماوراء طبیعت: شخصیت داستان با مواردی از قبیل جن، دیو، فرازمینیها، تقدیر و قدر… درگیر میباشد. در این نوع داستانها ضعف شخصیتها و قهرمانان داستان بروز میکند. معمولاً این نوع جدال در تراژدیها میباشد. مثلا: در داستان رستم و سهراب، رستم با وجود اینکه قهرمان بسیار قوی است، ولی پسر خود را شناخته نمیتواند یا سهراب پدرش را نمیتواند بشناسد. این نشان دهندۀ ضعف آنها در مقابل تقدیر و سرنوشت است.
- جدال درونی: شخصیتهای داستان با عنصری از درون خودشان مثل افکار، وجدان، احساسات… درگیر میباشند. در این کشمکش پیچدگیهای درون انسان نمایان میشود. درون انسان دنیایی بزرگی است. به قولی «آسمانهاست در ولایت جان.» برای این نوع داستانها میتوان از رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» را یاد کرد.
اگر قدیمیترین نوع کشمکش، درگیری با طبیعت با شد، مدرنترین نوع آن جدال درونی است. هر چه شدت تضاد و تقابل بیشتر باشد جذب آن داستان بیشتر میشود. جدال باید از سطح لحظهبهلحظه عمق بگیرد و از سادگی به پیچدگی مبدل شود؛ تا حدی که قهرمان به آسانی نتواند در زندگی اولش برگردد. همچنان نتیجه هر قدر غیر قابل پیشبینی باشد، داستان قویتر و بهتر میباشد.
نکتۀ قابل ذکر این است که در رمان چندین جدال وجود دارد؛ اما در داستان کوتاه معمولاً یکجدال میباشد.
گزارش از: هدا ملکزی