.تذکر: سید آقاحسین فاضل سانچارکی یکی از فرهنگیانی است که روزگار زیادی در فرهنگ و سیاست افغانستان خدمت کرد. او اکنون در بیرون از کشور بهسر میبرد. اخیراً کتابی از او تحت نام «کلک موج و احوال دریا» به نشر رسید. به این بهانه گفتگوی صمیمی با او داشتیم که در زیر میخوانید.
فرهنگ: جناب آقای سانچارکی عزیز!
شنیدم که شما کتابی را تحت نام «کلک موج و احوال دریا» در خارج از کشور منتشر کردهاید. ابتدا چاپ این مجموعه را به شما و اهالی قلم افغانستان تبریک میگویم. دوم، همچنان که از نامش پیداست شاید شرح حال شما باشد. آیا این برداشت از کتاب درست است؟
سانچارکی: درود بر شما و سپاس از بذل توجهتان، بله، کتاب «کلک موج و احوال دریا» یاد داشتها و خاطرههای من است که در حدود هفتصد صفحه اخیراً به همت «انتشارات صبح امید» چاپ و انتشار یافته است.
این کتاب رویدادهای زندگی من از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۷۸ هـ.ش را دربر میگیرد و رویدادهای ۲۵ سال اخیر در آن نیست و اگر توفیقی بود این بخش در آینده نگاشته میشود.
فرهنگ: میشود عمدهترین موضوعاتی را که در این کتاب بدانها پرداخته شده، برای خوانندگانی که تا هنوز کتاب را نخواندهاند بیان فرمایید؟
سانچارکی: در این کتاب، دوران نوجوانی و جوانی من از دبستان و مدرسه و تصویر و توصیف جغرافیا و طبیعت زادگاهم تا عزیمت به ایران برای تحصیل پیش از انقلاب ایران، تجربۀ انقلاب، تشکیل کانون مهاجر، شکلگیری احزاب سیاسی، سفرهایی به افغانستان، تصویر جبهات جهاد و مجاهدین، سازمان نصر و حزب وحدت، … مخصوصاً شناخت و ارتباط من با شهید مزاری، همکاری با بخش برونمرزی صدا و سیمای ایران، سفر به کابل و رویدادهای پیروزی جهاد و جنگهای تنظیمی و انتقال قدرت از مجددی به استاد ربانی و اقامت به مزار شریف و دو سه سال حضور در این شهر به عنوان رئیس دفتر سیاسی حزب وحدت و شرکت در مذاکرات جبهه متحد با طالبان و پاکستان و تحولات سیاسی و نظامیشمال و نیز راهاندازی بنیاد امین و مجله امین در ایران تا سال۱۳۷۸ را دربر میگیرد. این رویدادها بسیار مهم و پیچیده بودند که من کوشیدهام تحلیل و تصویری از آنها ارائه کنم.
فرهنگ: شنیدم جلسه نقد و رونمایی این کتاب در تهران برگزار شده است. دیدگاه منتقدین و خوانندگان این کتاب را چگونه یافتید؟
سانچارکی: بله. یک برنامه رونمایی در تهران به ابتکار دانشجویان و اساتید دانشگاه در محل عمارت بلخ برگزار شد که دو تن از اساتید و پژوهشگران، کتاب را معرفی و نقد کردند.
محمدامین بشارت استاد دانشگاه در معرفی کتاب گفت که نثر روان، تعابیر شاعرانه، توصیفات ادبی و تصویرسازیهای جالب، این کتاب را خواندنی کرده و محتویات آن در زمینههای تاریخ، جامعهشناسی، اقتصاد و نیز سنتها و فرهنگ افغانستان معلومات مفید دارد و در کل، کتاب درخور توجه و تأمل است.
استاد محمدجمعه امینی نیز کتاب را پر از معلومات بکر و تازه دانست که با قلم روان و زنده ارائه شده است.
رضا عطایی مدیر برنامه یک مرور اجمالی بر محتوای کتاب داشت که تحت عنوان «ناگفتههایی از تاریخ معاصر افغانستان» به خوانش گرفت. و پرسشها و پاسخهایی که پیرامون برخی مندرجات کتاب مطرح شد.
برنامه رونمایی دیگر در شهر قم، تالار همایشهای مجتمع ناشران در تاریخ ۲۵ مهر برگزار شد که چهار تن از اساتید دانشگاهها در آن سخن راندند:
داکتر سید عبدالقیوم سجادی، داکتر امانالله فصیحی، داکتر سید عسکر موسوی و داکتر محمدعلی جویا در بیانیههای مبسوط ویژگیهای کتاب «کلک موج و احوال دریا» را برشمرده برخی انتقاداتی بر آن وارد کردند.
در مجموع همه سخنرانان از نثر پخته و روان و ساختار منسجم و معلومات تازه و توصیفات ادبی بکر کتاب گفتند و بعضی هم از یک جانبهگویی و عدم پردازش کتاب به جناحهای مخالف و برخی اشتباهات چاپی انتقاد کردند.
در پایان این محفل من با سپاس از سخنرانان، در پاسخ برخی انتقادات ایشان که گویا به جناح مخالف خود نپرداختهام گفتم که «کلک موج و احوال دریا» تحربۀ زیستۀ من است، چیزی را که دیده و لمس کرده و با آن درگیر بودهام نوشتهام و جایی که از نظر من دور بوده و من اطلاعی نداشتهام سخنی از آن نگفتهام. این کتاب روایت صادقانۀ من از رویدادهای زندگیام در سطح فهم و دریافت خودم هست، ممکن کاستیهایی نیز داشته باشد.
حضور گستردۀ دانشجویان و روحانیون و علاقهمندان کتاب در این برنامه گسترده و به گفتۀ مسئولان در تاریخ رونماییها در این مرکز بینظیر بوده است.
فرهنگ: شما هم تجربۀ کار فرهنگی دارید و هم تجربۀ کار سیاسی. در کدام یک از این دو عرصه خود را موفق و پیروز احساس میکنید؟
سانچارکی: موفقیت در هر زمینهای نسبی است. من، هم در زمینه فرهنگ و هم در ساحه سیاست کامیابیهای نسبی داشتهام اما در مجموع قانعکننده برای خودم نبوده است.
من اگر چه حداقل پنج مجله و هفتهنامه را ابتکار و مدیریت کردهام، شش- هفت سال در بخش برونمرزی صدا و سیمای ایران کار رسانهای انجام داده، دو دور معین وزارت فرهنگ بودهام و در بهتر ساختن قوانین و سهولت کار رسانهای و هموار کردن راه گردش آزاد اطلاعات در جامعه نقش اندکی داشته و نیز یک دوره مشاور ارشد انترنیوز که کارش تأسیس رادیوهای ولایتی بود و نیز یک دور ریاست اتحادیه ملی ژورنالیستان و سالهای زیاد در نقش مسئول بخش رسانهای ائتلافهای اپوزسیون کار کردهام اما بازهم میتوانستم کارهای بنیادیتری انجام دهم که توفیق نیافتم و دلایل آن بسیار است.
در زمینۀ سیاسی نیز چه در نقش رئیس دفتر سیاسی حزب وحدت در شمال و چه در همکاری با شهید کاظمی و نیز در همکاری با ائتلافهای جبهه ملی و تیم داکتر عبدالله عبدالله کارهایی در حد خودم انجام دادهام که البته در مجموع زیاد موفقیتآمیز نبوده است.
فرهنگ: در دیدگاه شما کدام یک از فرهنگ و سیاست جایگاه برتر را دارد و چرا؟
سانچارکی: طبیعی است که فرهنگ در هر زمینهای نقش زیربنا را دارد. سیاست اگر مبتنی بر فرهنگ باشد، با مسئولیتشناسی و پاسخگویی و انصاف و شفافیت و در مجموع ارزشهای اخلاقی همراه میشوذ و گرنه همان چیزی میشود که در این دهههای اخیر شاهدش بودیم.
منظورم از فرهنگ آگاهی و دانایی و اشراف بر تاریخ و سنت و مدرنیته و درک روح زمان و اقتضائات جدید و ابعاد مسئولیتهای فردی و اجتماعی است که سیاست و قدرت را به ابزاری برای تغییر و تحول و خدمتگزاری به مردم تبدیل میکند.
فرهنگ: منش کدام یک از زعمای مملکت(کرزی، غنی، عبدالله، خلیلی، محقق، قانونی، عطامحمد نور) را میپسندید؟ اگر آنها را نام ببرید، کیها خواهند بود؟
سانچارکی: هرکدام از شخصیتهایی که نام بردهاید، ویژگیهای مثبت و منفی دارند، نه مطلق بد اند و نه مطلق خوب. یکی دانش آکادمیک دارد اما اخلاق تند، یکی سهلگیر است اما خوشقلب، یکی عیار و جوانمرد است اما فاقد برنامه، یکی زبان فصیح دارد اما بدون روایت، یکی مردمدار است اما بازیگر و چالباز..، در مجموع رهبر فرزانهام آرزوست!
فرهنگ: در تجربۀ سیاسی تان بهترین دوست تان کی بود و بزرگترین دشمن تان چه کسی(البته میتواند شخصیت حقوقی هم دشمن باشد)؟
سانچارکی: دوستان بسیاری در زندگیام داشته و دارم، میترسم کسانی را نام ببرم و عزیزانی از یاد برود. اما از شهید شدگان، بهترین دوستان من شهید استاد عبدالعلی مزاری، شهید سید مصطفی کاظمی، شهید سید محمد سجادی، شهید سید یزدانشناسهاشمی، شهید عبدالعلی دانشیار، شهید داوود داوود، شهید عبدالحسین مقصودی .. بودهاند، خوشم که دوستان فراوانی دارم که زندهاند و در عرصه رسانه و فرهنگ و سیاست و نهادهای مدنی فعالاند.
بدترین و کینهای ترین دشمن من، تعصب بوده، تنگنظری بوده و حسادت که زهر اینها را بسیار چشیده و رنج بردهام.
فرهنگ: شما با فراز و فرودهای مختلف زندگی همراه بودهاید. دورههای خوب زندگی و بد زندگی هردو را از سر گذراندهاید. دوره خوب زندگی تان کدام دوره و دوره بد زندگی تان کدام دوره بوده است؟
سانچارکی: بهترین دوران زندگیام دوران نوجوانیام بوده است؛ روزهایی که مکتب میرفتم، ییلاق و قشلاق داشتیم، با نی شبانان و آواز دهقانان به وجد میآمدم و در جشنهای استقلال و مناسبتهای ملی با همصنفیها آتن میکردیم و از کنسرتها لذت میبردیم و روزگار آرام و خوشی داشتیم، از وقتی که داوود خان کودتا کرد، جنین رویدادهای تلخ در بطن کشور شکل گرفت و با کودتای هفت ثور فاجعه زایید و جهاد و کشمشهای پساجهاد تراژدیهای هولناک آفرید که نهتنها همه افتخارات را بلعید بلکه لکهای شد بر پیشانی تاریخ. و این دورانها، برای من و برای مردم ما تلخ و ناگوار بوده است.
فرهنگ: از رؤسای جمهور دو دهه اخیر اگر یکی را به عنوان بهترین برگزینید کی خواهد بود؟ و از علما و اندیشمندان دو دهه اخیر افغانستان شخصیت چه کسی را قبول و دوست دارید؟
سانچارکی: در بیست سال اخیر، دو رئیس جمهور داشتیم که هر دو چانس تاریخی افغانستان را قمار زدند و فرصتهای کمنظیر را بر باد دادند. هر دو یکی، با زبان عامیانه و رویه کدخدا منشانه و دیگر در هیئت دانشمدار و متخصص در حضیض گرایشهای غلیظ تباری فرو غلتیده و با قدرت و سیاست بازی کردند، بازی خام و پر فاجعه…
در افغانستان شخصیتهای با دانش و با تجربه در همه زمینهها فراوان داریم اما من تاکنون به شناخت علما و اندیشمندانی که تولید فکر و اندیشه داشته باشند، توفیق نیافتهام.
فرهنگ: زندگی تان فعلاً چه گونه میگذرد؟
سانچارکی: دو سال است آواره ام. در سه دهه اخیر سه – چهار بار است همه دارو ندار زندگیام به باد میروم اما شکر خدا زندهام و نبضم هنوز میزند. در تنهایی و دور از خانواده زندگی میکنم. چشمانم هر صبحگاه با سپیده باز میشود و در روشنایی سحر خون امید در دلم موج میزند.
فرهنگ: تصمیم تان برای آیندۀ خود و فامیل تان چیست؟
سانچارکی: همچون منتظر بیتاب بر درگاه ایستادهایم تا پیکی از راه برسد و بشارت دهد که آن عزیز گریزپا یعنی آزادی و رهایی از راه فرا رسیده و من مشتاقانه به پیشواز آغوش بگشایم و دست در دست خانواده بار دیگر در کوچههای «پلسرخ» قدم بزنیم.
فرهنگ: اگر بخواهید برای خارج شدن افغانستان از بحرانها و بنبستهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی راه حل ارائه دهید، آن راهکار چه خواهد بود؟
سانچارکی: دادن راه حل آسان نیست. بحران کشور بیش از آن که داخلی باشد، خارجی است. رشته کار مدتهاست از دست ما در رفته. غلبه بر بحران تحمیلی خارجی در نخست نیاز به تیزهوشی و درک عمیق پیچیدگیهای سیاست جاری در منطقه و بیرون از آن دارد. و سپس وفاق و اجماع سیاسی و آنگاه طرح و پلان جامع برای فردای کشور؛ امری که هنوز نایاب است. حالا چارهای جز به نظاره نشستن گذر زمان و امید بستن به رویداد احتمالی غیرمنتظره و یا ظهور بازیگران جدید در عرصۀ سیاست کشور نیست.
تشکر از شما