گفتگو با نادر احمدی، مترجم
نادر احمدی شاعر، نویسنده، مترجم ادبی و از پیشگامان شعر مقاومت و ادبیات معاصر افغانستان است. او در غزل امروز نیز چهرهای شناختهشده است. «مردان برنو»، «گل پیراهن سارا» و «چشمهچشمه سالنگ» سه اثر شعری اوست که تا کنون به چاپ رسیده است. آخرین اثر وزین ایشان ترجمۀ مجموعهشعر توپاک شکور آوازخوان اهل آمریکاست که با نام «آن گل سرخ که از میان کانکرت رویید» جدیداً وارد بازار کتاب شده است. به بهانهٔ این ترجمه گفتگوی ویژهای با ایشان انجام دادهایم که با هم میخوانیم.
***
فرهنگ: لطف کنید راجع به چاپ و ترجمه کتاب خود کمی توضیح دهید اینکه از چه وقت شروع کردید، چه مدت را در بر گرفت و چگونه به نشر رسید؟
نادر احمدی:
این کتاب در واقع، یک مجموعه شعر انگلیسی است با عنوان “آن گل سرخ که از میان کانکرت رویید” اثر توپاک شکور آوازخوان اهل آمریکا و از سیاهپوستان آن کشور که در اواخر دهۀ هشتاد و اوایل دهۀ نود میلادی در عرصۀ موسیقی رپ برای خود نام و آوازهای به هم زد. او که در جوانی به طرز مرموزی به قتل رسید از خود مجموعه شعری هم به جا گذاشت. چون شعرهای او از نظر کیفیت شعری قوی بود سالها بعد از مرگش چاپ و منتشر شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. من هم که نخست با موسیقی رپ آشنا شدم و به نام توپاک برخوردم، متوجه شدم که او مجموعهشعری هم دارد، در واقع دخترم این دفتر را برایم هدیه کرد و من آن را خواندم و در سال ۲۰۱۹ که فرصتی دست داد شروع به ترجمۀ آن کردم. بعد هم که کرونا آمد و فرصت بیشتری حاصل شد، من آن را تا نیمههای سال ۲۰۲۰ تمام کردم. با چند تا ناشر تماس گرفتم و در آن هایوهوی کرونایی نشر فصل پنجم قبول کرد که مجموعه را چاپ کند منتها گفت باید صبر کنیم تا وضعیت کرونا مشخص شود. بیش از یک سال دیگر هم صبر کردیم. بعد که وضعیت کمی سفید شد و فعالیت چاپ و نشر مجددا شروع شد صلاح بر این شد که کتاب باز هم مروری شود. من دوباره آن را مرور کردم و اصلاحات فراوانی در آن صورت گرفت و کتاب به لحاظ کیفیت باز هم بهبود یافت. بعد قرار شد که چاپ شود. مراحل ویرایش و مرور دوباره و تصحیحات و این مسائل باز هم یک سالی را در بر گرفت تا اینکه گفتیم باید به نمایشگاه امسال برسد. خوشبختانه کتاب روز اول یا دوم نمایشگاه بود که چاپ و منتشر شد.
فرهنگ: چرا این اثر را برای ترجمه انتخاب کردید؟
نادر احمدی:
اولین نکته آشناییام با این آوازخوان از منظر موسیقی رپ بود. من موسیقی رپ را خیلی میپسندم. او را هم انسانی به غایت یاغی و عصیانگر یافتم. دوم اینکه کتاب یک اثر رنگینپوستی بود. به لحاظ اجتماعی و سیاسی ما هزارهها با سیاهپوستان وجوه مشترک فراوان داریم. هر دو درد کشیده و رنجبرده هستیم. سوم هم اینکه نوعی مقاومت و دادخواهی در شعرهای این اثر بود که بیشتر به من انگیزه میبخشید. و نکتۀ آخر هم اینکه شعرهای آن هم بنمایۀ قوی داشت.
فرهنگ: در ترجمۀ این اثر با چه مشکلاتی روبهرو بودید؟
اصولا ترجمه فرایندی بسیار پیچیده و دشواری است. این را در جریان این ترجمه با گوشت و پوست و خونم دریافتم. بخصوص که ترجمۀ اولم بود و تجربهای در این زمینه نداشتم. نه کلاس و کارگاهی دیده بودم. نه محضر استادی را درک کرده بودم. نه همدل و راهنمایی بود. بالاخره این سنگ را به تنهایی بر داشتم و ترجمه را شروع کردم. در جریان ترجمه دیدم که ترجمۀ شعر بسیار دشوارتر از دیگر متنهاست. هرچند من مثلا متون تاریخی یا علمی یا روانشناسی و یا فلسفی را نیازمودهام اما احساسم این است که سختیهای متن شعری کمتر از متن فلسفی نخواهد بود. شاید هم بیشتر باشد. بارها اتفاق افتاد که از ترجمه مأیوس شدم و گفتم رها کنم این بار سنگین غیر قابل تحمل را اما پس از مدتی باز رجوع میکردم و با تأمل و تأنی و تمرکز بیشتر و مطالعۀ پیرامونی سعی میکردم گرهها باز کنم و ترجمه را به پیشر ببرم.
فرهنگ: راجع به ترجمه شعر کمی صحبت کنید و ظرافتها و مشکلات آن را بیان فرمایید.
نادر احمدی:
نخستین مسأله در ترجمۀ شعر درک درست متن است. یعنی مترجم باید در زبان مبدا متن را درست حلاجی کرده و پس از فهم درست متن آن را به زبان مقصد انتقال بدهد. منظور از درک درست متن فهم تمام جوانب مسأله را در متن است. مثلا در شعر پسزمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متن هم مهم است. مسألۀ بعدی حفظ شاعرانگی آن متن در زبان مقصد است که خود کاری بسیار دشوار و طاقتفرساست. من احساس میکنم این مرحله خود آفرینش تازهای از یک اثر ترجمه شده است. از آن دست آفرینشی که برای خوانندگان زبان مقصد نیز لذتمند و دلپذیر باشد و چنین کاری سهل نیست. ضمن اینکه گاه متن ایهامها و ارجاعات درونمتنی و برونمتنی دارد که اگر به این ظرایف هم توجه نشود متن فاقد عمق هنری خواهد شد. اگر تنها به انتقال سادۀ آن گزارهها و محتوا بسنده شود خوب متن فاقد شاعرانگی خواهد بود. همۀ این موارد به علاوۀ دهها مسأله و نکتۀ دیگری که مجال بیشتری میطلبد.
فرهنگ: وضعیت ترجمه در میان مترجمان افغانستانی چگونه است؟ چه کسانی فعلا ترجمه کار میکنند؟
نادر احمدی:
وضعیت ترجمه در افغانستان چندان خوب نیست. اینکه میگوییم وضعیت ترجمه با کمی اغماض و چشمپوشی همراه است. یعنی که ما پذیرفتهایم که ما در این سرزمین ترجمه داریم ولی ترجمۀ ما وضع خوبی ندارد. ولی واقعا ما در این وطن ترجمه به عنوان یک علم ادبی در حوزۀ علوم انسانی داریم؟ اگر داریم چند تا مترجم داریم؟ این مترجمان کجا هستند؟ چه محصولاتی را تولید کردهاند؟ چقدر مخاطب داریم؟ و چه نهادهایی در این حوزه فعالیت دارند؟ این فعالیتها چقدر عمق یافتهاند؟ در کنار ترجمه چه حوزههایی فعال شده است؟ مثلا نقد ترجمه، مجلات تخصصی ترجمه، رشته ترجمه در دانشگاه، زبانشناسی، آموزش زبان انگلیسی جهت تولید و انتقال علم و تجربۀ بشری نه به قول خودشان پروپوزال دادن و پول به جیب زدن پس توجه دارید که اصولا ما چیزی به عنوان ترجمه نداریم تا وضعیت آن را جویا شویم که خوب، بد یا زشت است. بیدلیل نیست که گفتم اغماض داریم در گفتهمان. البته این بدان معنی نیست که تلاشهای فردی مترجمان وطنی را نادیده بگیریم. مترجمانی که هر یک در گوشهای از این جهان پناه گزیدهاند و در غم غربت گرفتار هستند. همین پراکندگی باعث شده ارتباط چندانی میان مترجمان ما نباشد و هر کس در گوشهای به کار ترجمۀ کتاب یا حوزۀ دلخواه خویش مشغول باشد. به همین علت من از مترجمان هموطن ولو در وطن یا دور از وطن اطلاع ندارم. اما بد نیست از کشف یک مترجم جوان بگویم که در یکی دو سال اخیر در ایران یکی دو کتاب منتشر کرده است. آقای محمد کریمی جوانی خوش فکر که ظاهرا یکی دو کتاب نشر کرده است که یکی از آنها با عنوان فلسفۀ درد را من دیدهام. هم کتاب خیلی خوبی است و هم ترجمۀ خیلی خوب و روانی دارد. ایشان در عرصۀ فلسفه به کار مترجمی مشغول است.
فرهنگ: ترجمه بعدی تان کار چه کسی خواهد بود؟
نادر احمدی
مدتی است که چند کار را روی دست گرفتهام. کارهای سنگینی است. به همین خاطر کار پیش نمیرود. اما همۀ آنها در بارۀ شعر امروز استرالیاست. ببینم با این همه گرفتاری و مشغله چه از من ناتوان ساخته است. بخصوص اکنون که عرصۀ ترجمه این همه گسترده و این همه تخصصی شده و بزرگان زیادی در این بخش به فعالیت مشغولند . یقینا در چنین عرصهای کار من به پرتاب شدن تکه سنگی در اقیانوس ترجمه میماند.
شناسنامه کتاب
آن گل سرخ که از میان کانکرت رویید
توپاک شکور
ترجمۀ نادر احمدی
نشر فصل پنچم، چاپ اول، اردیبهشت ۱۴۰۲، تهران
شمارگان ۳۰۰ نسخه
قیمت: ۸۰۰۰۰ تومان
خبر مرتبط:
غربت و تغزل؛ مروری بر مجموعه شعر چشمه چشمه سالنگ – farhangpress.af