Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

جای خالی طنز در رسانه های نوشتاری

حشمت صمیم، روزنامه‌نگار

به نقل از وب‌سایت «بیگ تینک»۱ افسرده‌گی نوعی بیماری روانی است و افغانستان با ۲۲.۵ فی‌صد جمعیت افسرده، در صدر جدول کشورهای افسرده جهان قرار گرفته است.

این گزارش هر‌چند از سوی رسانه‌های داخلی انعکاس چندانی نداشت و تنها یکی دو رسانه بدان پرداختند، اما افسرده‌گی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که باید به آن توجه صورت گیرد. چند دهه جنگ و مشکل‌های اقتصادی، از علت‌های ذکر شده افسرده‌گی در این گزارش ذکر شده است.

جنگ و دست‌یابی به درآمد مناسب، از چالش‌های همیشه‌گی و جدی حکومت‌ها بوده است. اما در این نوشته ما به دنبال لبخند گم‌شده‌ای هستیم که از چندی بدین سو از لبان ما رخت بسته و علت دیگری است بر افسرده‌گی ما.

روزانه همه‌ی ما با افراد زیادی سر‌و‌کار داریم، از خانه، فامیل و همسایه شروع تا در اجتماع دوستان و حتا راننده موترهای شهری که ما را به مقصد می‌رسانند، دکان‌دار، رهگذرها، در دفتر از همکار تا آمر، و در تمامی این برخورد‌ها آن‌چه کم‌تر می‌بینیم، نقش بستن لبخند در لبان‌شان است.

روزانه کم‌و‌بیش چند ساعتی را برای تماشای تلویزیون‌ها وقت می‌گذاریم. در برنامه‌های تلویزیونی گرداننده‌گان نیز لبخند فراموش‌شان شده است. با وجود این جو مغشوش اجتماعی در شهر و کشور، به خوبی می‌توان دلیل قرار گرفتن افغانستان در صدر افسرده‌ترین کشورهای جهان را درک و تأیید کرد.

در رسانه‌های دیداری به گونه‌ی هفته‌وار و یا هر‌شبه از دریچه‌های مختلفی شاهد نشر برنامه‌های طنزی هستیم. «سه تکه‌های شبکه خنده، جلالی» و شماری دیگر در برنامه طنزی «ایشته خا شد» بزرگ‌ترین مسوولیت یعنی خنداندن قشر عظیم افسرده را بر دوش می‌کشند.

هر‌از‌گاهی اگر از تلویزیون‌ها سر‌زده رد شویم و سری به رسانه‌های اجتماعی بزنیم، حس دوگانه لبخند و ترشخند به ما دست می‌دهد!

شماری که با ادبیات عامیانه، رک و سریع به نقد از سیاست‌پیشه‌گان می‌پردازند، گل لبخند بر لبان ما می‌پیچند و شماری دیگر با هرزه‌گویی‌ها ما را دلواپس می‌کنند که ناگزیر تلفن خویش را گوشه‌ای بگذاریم.

به هر حال اگر از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیداری کمی این طرف‌تر در رسانه‌های نوشتاری نظری بیاندازیم، این ژانر ادبی از دیر زمانی بدین سو جایگاهش گم‌شده می‌یابیم.

نه از کاریکاتور در رسانه‌های نوشتاری خبری هست و هم نه از طنز‌نوشته‌ها، هر‌چند هستند کسانی که گاه دست به هم‌چو نوشته‌ها و رسم و نشر کاریکاتور می‌زنند، اما این نوشته‌ها و کاریکاتورها چندان چشم‌گیر نیست و به ساده‌گی نمی‌توان رد طنز‌نوشت‌ها را در رسانه‌های نوشتاری یافت.

طنز یکی از مهم‌ترین و اثر‌گذار‌ترین ژانرهای ژورنالیستی است که همه‌ی اقشار را با وجود تفاوت‌های جمعیت‌شناختی، می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد و در همه‌ی حوزه‌ها از هنر و ادب گرفته تا سیاست و فرهنگ، می‌توان آن را به کار برد.

در سال‌های پیش، طنز در صفحه‌های اول روزنامه و صفحه‌های پشتی مجله‌ها جا داشت و یکی از روش‌های جذب مخاطب بود که به گونه‌ی کاریکاتور، کارتون و نوشته‌های جذاب چشم بیننده را مجذوب خود می‌کرد؛ اما امروزه این ژانر جایش را به نوشته‌بازی‌های پوچ و پراکنده سیاسی داده تا به همین ساده‌گی چین و چروک‌های پیشانی‌مان را زیاد کرده و شاید کریم‌های صاف‌کننده جلد سودا می‌کنند!

شاید هم فراموش‌شان شده و یا در خاطر‌شان نمانده که یک کاریکاتور بهتر از هزار جمله‌ای است که در دراز‌نوشته‌های سیاسی‌شان می‌نویسند.

اما باید خاطر‌نشان کرد که این ژانر طرفداران بی‌شماری دارد، که دست‌به‌دست شدن طنزهای تلویزیونی در رسانه‌های اجتماعی را می‌توان دلیلی بر این ادعا مطرح کرد.

به هر‌حال از دست‌اندرکاران رسانه‌های چاپی و کسانی که قلم‌شان در این ژانر می‌چرخد، خواهانم تا دست به کار شوند و مسوولیت‌شان را ادا کنند تا با ترویج دوباره طنز در رسانه‌های نوشتاری، گراف هرزه‌گویی پایین آمده و واقعیت‌ها با لبخندهایی بیان شود که سعی بر بهبود وضعیت‌ها و مشکلات اجتماعی شود.

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=546

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *