نوروز شناسی 2
قسمت دوم
محمودجعفری
بنيانگذار و مبدأ نوروز
دقیقاً مشخص نیست که نوروز توسط چه کسی و در چه زمانی به وجود آمد؛ اما از سابقۀ سه هزار سالۀ آن، بسیاری سخن گفتهاند. در زیر به برخی از دیدگاهها راجع به منشأ پیدایش نوروز اشاره میکنیم:
- كيومرث: به قول شاهنامه و تاريخ طبري، کیومرث نخستین کسی است که نوروز را بنیاد نهاد. برخی نوشته اند: «در برخی از متنهای کهن ایرانی ازجمله شاهنامۀ فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدینگونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.»(ویکی پیدیا)
همچنان از قول شاهنامه میخوانیم: «در میان تمام پادشاهانی که به قدرت میرسند پادشاهی جمشید از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده است و درست در همین زمان یعنی سلطنت پسر طهمورث، جمشید، نوروز شکل میگیرد؛ زیرا اکثر دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی در زمان او صورت گرفت و به سبب این که جمشید ایرانشهر را به غایت آبادانی رسانید و در روز نوروز دنیا را به تصرف در آورد، پس از آن او بود که مقرر کرد نوروز را جشن بگیرند.»(سایت پندار)
- بابليان: برخی براین باورند که نخستینبار بابلیان پس از حملۀ کورش دوم (نيانگذار هخامنشيان) به بابل، در سال 538 ق. م نوروز را جشن ملی اعلام کردند.
- زرتشت: تعدادی براین عقیدهاند که نوروز در زمان زرتشت به وجود آمد؛ امّا بعضی از نویسندگان با ردّ این نظر میگویند؛ در اويستا از نوروز ياد نشده است.
- اشکانیان و ساسانیان: در زمان اشكانيا و ساسانيان دونوع جشن برگزار ميگردید: نوروز و مهرگان. نوروز شش روز طول ميكشيد (پنج روز نوروز عامه و یک روز نوروز خاصه). به عبارت ديگر ساسانيان دو جشن فصل داشتند كه نوروز را جشن فصل سرد يا زمستان ميگفتند ( ابتدا10 ماه بود و بعداَ 5 ماه شد) و مهرگان را جشن فصل گرم ميناميدند (ابتدا 2 ماه بود كه بعداً 7 ماه گرديد).
سال 11 هجري برابر با جلوس يزدگرد (پسرشهريار) شاهنشاه ساساني نوروز در 16 جون در نزديك اوّل تابستان برگزار ميگرديد و از آن زمان به بعد در هرچهارسال يكروز عقب افتاد تا در سال 392 هـ. ق نوروز به اوّل حمل رسيد و در سال 367 هـ. ق نوروز به 23 حوت باقي ماند تا اينكه جلالالدين ملكشاه سلجوقي تقويم جلالي را ساخت و نوروز را به اول حمل (موقع تحويل آفتاب به برج حمل ) اعلام داشت.
برخي ميگويند نوروز 25 روز بود: 5 روز مربوط شاه و اشراف، 5 روز مختص اموال و دريافت هدايا، 5 روز مربوط خدم، 5 روز مربوط خويشان شاه و 5 روز دیگر مربوط به رعايا.
تاريخچه
نوروز كهنترين آيين ملي درجهان میباشد. اگرچند تاریخ مشخصی ندارد اما اینقدر روشن است که اقلاً پیش از سه هزارسال قبل از میلاد تجلیل میشده است. برای ذهننشین شدن مسأله، آن را در چند مرحله دستهبندی مینماییم:
الف. هخامنشيان: در زمان كورش دوم (538 ق.م) نوروز جشن گرفته ميشد و در زمان داريوش يكم نوروز در تخت جمشيد برگزار ميگرديد.
ب. اشكانيان و ساسانيان: در زمان ساسانيان دو جشن برگزار ميگرديد: نوروز و مهرگان. مدت جشن نوروز شش روز بود كه 5 روزآن جشن عامه ويك روز آن جشن خاصه خوانده ميشد. و اين جشن از اول حمل آغاز و شش روز دوام مييافت و در ميان فصول در گردش بود. هرچهارسال كه از اول حمل ميگذشت يك روز به عقب ميافتاد.
گفته شده است که اردشير بابكان (بنيانگذار ساسانيان) در سال 230 میلادی از روم خواستار رسميت يافتن نوروز شد كه از سوي مجلس سنا پذيرفته گرديد.
ج. پس از اسلام: بعد از اسلام در زمان عباسيان هديه نوروزی اجرا ميشد و در زمان سامانيان و ال بويه جشن نوروز به گستردگي تجليل ميگرديد.
د. صفويان: جشن نوروز در زمان شاه عباس صفوي (1597 م) در نقش جهان اصفهان برگزار ميگرديد.
فلسفۀ نوروز
در این که چرا از این روز تجلیل میگردد دلایل مختلفی را ذکر کردهاند از جمله: بزرگداشت طبيعت، تجلیل از زندگي، تجلیل از ارزشهاي انساني، به خاطر تحوّل در جان آدمی، به خاطر نوزايي طبیعت و ارجگذاری از زيباييهای طبیعت، به دلیل شگوفایی طبيعت و به خاطر شادابي و سرزندگی.
بعضی مناسبتهای خاصی را دلیل این مسأله آوردهاند مانند این که گفتهاند؛ این روز روزتعهد گرفتن خداوند از بندگانش براي پرستش خداوند واحد است. این روز، روز طلوع خورشيد، روز پيروزي علي در جنگ نهروان و روز بر تخت نشستن حضرت علی(ع) است. همچنان گفتهاند؛ این روز روز نزول جبرئيل، روزي لنگر انداختن كشتي نوح، روز ايجاد ستاره و زمين و روز خلق گلهاي زمين است.
نوروز و اديان
قبلاً یادآور شدیم که نوروز ریشۀ مذهبی ندارد اما به مرور زمان صورت مذهبی یافته است. از اینرو دیدگاههای مختلف و گاه متضادی در این رابطه به وجود آمده است که به برخی از این نظریات اشاره میکنیم:
الف. مسيحي: درقرون اوليه به دليل مخالفت كليساي كاتوليك جشن سال نو –به دليل شرك بودن آن- ممنوع شده بود ولي كليسا تاب مقاومت آورده نتوانست و مجبور شد كه مراسم مذهبي را نيز با سال نو همراه گرداند.
ب. اسلام: در این که آیا اسلام مخالف نوروز به عنوان یک جشن مذهبی است نظریات مختلفی ابراز شده است؛ از جمله دو نظر عمده (مخالف و موافق) مطرح گردیده است:
- مخالفين: شهيد مرتضي مطهري و امام محمد غزالي با نوروز مخالفاند. دليل شان اينست كه در دوران خلفاي راشدين نبوده است و پس از آن به وجود آمده است.
- موافقين: عدهای معتقدند که جشن نوروز هیچگونه مخالفتی با اسلام ندارد. این گروه سه دلیل میآورند:
الف. احاديث: در جلد 59 بهار در بيش از 45 صفحه راجع به نوروز صحبت شده و به نقل از امام صادق به معلي بن خنيس آمده است: كه نوروز روز تعهد گرفتن خداوند از بندگانش است براي پرستش خداوند واحد، روز طلوع خورشيد، روز پيروزي علي درجنگ نهروان، روز نزول جبرئيل، روزي لنگر انداختن كشتي نوح، ايجاد ستاره و زمين، خلق گلهاي زمين. همچنان مجلسی از قول امام صادق میآورد: «در آغاز فروردین آدم آفریده شد و آن روز فرخندهای است، برای خواستن نیازها و برآورده شدن آرزوها و دیدن پادشاهان و فراگرفتن دانش و کابین بستن و زناشویی و مسافرت کردن و دادوستد و در این روز فرخنده بیماران رو به بهبودی میگذارند و بارداران به زودی میزایند و روزیها فراوان میشود.» (سایت پندار)
ب. سنت: خلفا هداياي نوروزي را به عنوان خراج سال قبول ميكردند. خلفاي اموي هداياي نوروزي را معمول داشتند كه در زمان عباسيان رونق گرفت. ونیز نقل شده است که هرمزان والي خوزستان در زمان خليفه دوم از اقلام خوان نوروزي خوانچهاي را براي حضرت علي(ع) فرستاد كه مورد قبول واقع شد.
ج. عقل: نوروز روز شادي، عاطفه، همبستگي و روابط اجتماعي است. نوروز روابط اجتماعي را محكم ميكند و سطح عاطفه را كه نياز اجتماع است بالا ميبرد. از اینرو هیچگونه مخالفتی با شریعت ندارد؛ چه اینکه شریعت نیز رسمهای پسندیده را ممنوع نساخته است.
ادامه دارد