خانهای دارم سر هرکوچه، هنرم همت بالای من است
خبرگزاری فرهنگ _ عاطفه بختیاری
آرین فنا باشندهی اصلی دهمزنگ کابل است. او ۳۸ سال از عمر خود را در کوچه و پسکوچههای کابل گذرانده است. آرین در کنار سرک نشسته خانههای چوبی میسازد واز آن طریق خرج روزانهی خود را به دست میآورد. او میگوید: «دکان ندارم. به همیخاطر در خانه جور میکنم و به دکاندارها و مردم میفروشم.»
آرین تحصیلاتش را تا صنف دوازده به پایان رسانده است و در نظام جمهوری قبلی رانندهی شبکه تلویزیونی 3 Sport بود: «قبلاً در تلویزیون «تِری سپورت» کار میکردم. وقتی تلویزیون سقوط کرد من هم کارم را از دست دادم.»
او همچنین میافزاید: «این کار خرج خانه را پوره نمیکند. حالا در خانه پدرم زندگی میکنم، اما مجبور هستم؛ چون بیکار هستم. بیکاری بد مرض است.»
او این حرفه را در هند یاد گرفته و هر خانه را به قیمت ۲۰۰ افغانی به فروش میرساند: «سه یا سهونیم سال در هند بودم. یک پیرمرد همین قسم خانه جور میکرد. من هم روزانه پیشش میرفتم و این حرفه را از او یاد گرفتم. فکر نمیکردم روزی به دردم بخورد.»
او در گفتگو با خبرگزاری فرهنگ میگوید: «من در نظام قبلی در خیلی جاها کار کردم؛ در اداره و خدمات ملکی، مؤسسه حمایت از اطفال( Save children) و شرکت امتیان. آن زمان مستقل زندگی میکردم.»
آرین صاحب دو فرزند قدونیم قد است و مردم هم از این کارش استقبال میکنند:«دو سال و هشت ماه میشود که این کار را شروع کردم. مردم خیلی تشویقم میکنند. بعضی تعجب میکنند که این را چه قسم جور میکنم. تا هنوز کسی گپ منفی نگفته. حالا نظر به پارسال فروشم کم شده؛ چون اقتصاد مردم خراب است. قسمی که قبلاً میفروختم حالا نمیتوانم بفروشم.»
موادهای ساخت این خانههای کوچک چوب تخته، چوبهای آیسکریم، رنگ، سه نوع شیریش میباشد: «چوبهای آیسکریم را بستهگکی میخرم، رنگ را قوطیگکی، باز خودم نقشه خانه را میاندازم، ارهاش میکنم.»
آرین که اکنون یک کارآفرین ماهر است، در پهلوی این کار خیاطی را هم یاد دارد:«با وجود این که این کار، سخت است و زحمت زیاد کار داد؛ چون ظریف کاریست؛ اما من به این کار علاقه دارم، خیاطی را هم یاد دارم و از کودکی به رسامی و نقاشی علاقه داشتم و بلد استم. حالا هم علاقه دارم و از این کارم لذت میبرم. در هفته چهار یا پنجدانه میسازم.»
این تنها آرین نیست که از بیکاری و نبود کار حرف میزند و زندگی سختی را میگذراند، بلکه جوانهای بیشماری، با تحصیلات بالا از نبود کار شکایت میکنند. بسیاری از جوانها برای پیدا کردن کار، به خارج از کشور میروند.