Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

ساعت ۷صبح است؛ هوای کابل آلوده و سرد. دراین ساعت روز کم‌تر کسانی روانه کارند. کسی کارگر است، کسی مغازه‌دار و برخی‌ هم دانشجو. هر کدام سریع‌تر می‌روند تا به‌سوی کار و مصروفیت‌های شان برسند، اما در میان این جماعت زنی با «برقه» چادری نیلی رنگ با فرزند شش‌ساله‌اش از بلندای کوه در مربوطات ناحیه ۱۷خیرخانه پایین شده و آهسته آهسته از سرک می‌رود.

اسم خود را عابده می‌گوید. او ۳۵سال عمر دارد. عابده مادری سه فرزند قد و نیم‌‌قد است. بزرگ‌ترین فرزند او ۱۰سال سن دارد. عابده می‌گوید حدود پنج‌سال قبل شوهرش را که تنها نان‌آورخانه بود در اثر مریضی «سرطان» از دست داد.

a786578c f45e 4b50 80a2 0c451c7ac50c

عابده از تنگ‌دستی روزگار که بعد از وفات شوهرش به سراغ او آمده یاد می‌کند. او می‌گوید شوهرم کارمندن وزرات مخابرات بود با همان معاش کمی که داشت زندگی فقیرانه را می‌گذراندیم؛ اما بعد از وفات شوهرم تنگ‌دستی و فقر مرا ناچار به کار و سرانجام تکدی‌گری نمود. تا قبل از سقوط نظام گذشته او در خانه‌ی یکی از مقامات حکومت پیشین صفاکاری می کرد و لباس‌ها را می‌شست. اما اکنون درسپیده‌دم گاهی با فرزند دومی‌اش عثمان و گاهی هم تنها هر روز از خانه بیرون می‌شود و تا ناوقت‌ روز، چشم به مغازه‌دارن و عابران دوخته، مغازه به مغازه برای جمع‌آوری چند روپیه دست دراز می‌کند تا پول چنددانه نان و مصارف روزمره‌ی خود را پیدا کند.

عابده در یکی از روزهای برفی، با پسر شش‌ساله‌ی خود در حالی که اطراف‌اش پر از برف و آب است، در کنار سرک نشسته، از مردم پول طلب می‌کند. عابده دلیل آوردن طفل خردسال خود را در هوای سرد و بارانی جلب ترحم بیشتر مردم می‌داند و می‌گوید: «وقتی طفل همراهم باشد مردم به‌سوی طفل دیده بیشتر کمک می‌کنند و زودتر به خانه برمی‌گردم.»

او می‌افزاید: «از شش‌ماه پس از سقوط غنی، دیگر نتوانسته‌ام کرایه خانه و مصارف روزمره خود را تهیه کنم. هر‌چه داشتم خلاص شد. فرزندانم گرسنه بودند. به ناچار روی به گدایی آوردم.»

عابده در گفت‌وگو با خبرگزاری فرهنگ می‌گوید زمانی که در خانه مقامات حکومت ساقط‌شده کار می‌کردم تنخواه خوب‌تر داشتم و با آن می‌توانستم کرایه خانه و مصارف خود را بپردازم.

عابده اضافه می‌کند: «گدایی در خیابان شهر انتخابی از روی ناچاری بود.»

او در حالی که در لحن صدایش غرور و شرم نهفته است می‌گوید هیچ‌یک از اقارب‌اش گدایی‌ نمی‌کند و از این‌که او گدایی می‌کند خبر هم ندارند.

تنها عابده نیست که از ناچاری به گدایی روی آورده است، زنان زیادی‌اند که ناچارند در سرمای سوزان دست طلب به عابران دراز کنند.

8af0c3da 2eac 45b5 bc1f 8fb4cab681d4

ملاهبت‌الله آخند، رهبر طالبان به‌تاریخ ۱۷ماه اسد سال روان دستور جمع‌آوری گداها از سطح شهر را صادر نمود.

محمدیونس صدیقی رئیس نشرات وزارت کار و امور اجتماعی در گفت‌وگو با خبرگزاری فرهنگ از جمع‌آوری گداها توسط کمیته جمع‌آوری گداها خبر داد.

به گفته‌ی او، تا اکنون (۹ دلو ۱۴۰۱) 26 هزار و ۷۰۰ گدا را از نقاط مختلف شهر کابل جمع‌آوری کرده‌اند که اکثریت شان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند.آقای صدیقی افزود برای کودکان جمع‌آوری‌شده زمینه‌ آموزش فراهم می‌شود.

عبدالظهورحفیظی

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=4750

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *