Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

چکیده ای از دیدگاه آیت الله العظمی محمد اسحاق فیاض:
اسلام دین دانش، عدالت و برابری
ترجمه: سرور دانش
منبع: المسائل الطبیه.

اسلام دین دانش، عدالت و برابری
نقش اسلام در دنیای امروز یک نقش متمدنانه بوده و از ارزش‌های اخلاقی و انسانی نمایندگی می‌کند. علت آن هم این است که دین اسلام تنها دینی است که طلب و جستجوی دانش را بر هر مرد و زن واجب کرده است. بر این اساس، که دانش نقش مهم و اساسی در بیداری و آگاهی انسان‌ها، تحقق عدالت اجتماعی، همبستگی و تأمین اجتماعی، برابری در حقوق و ثبات و امنیت کشور و همچنین نقش زیادی در رشد و تکامل جامعه از نگاه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، صحی، تخنیکی و… دارد.
روشن است که تحول و تکامل یک کشور نیاز دارد به ایجاد دانشگاه‌های پیشرفته، انستیتوتهای تخصصی، دانشکده‌ها، فراهم کردن فرصت برای اندیشمندان، مبتکران و روشنفکران با اعطای آزادی برای آنان در رسیدن به تخنیک‌های پیشرفته با هر وسیله ممکن و اعزام عده‌ای از آنان به خارج کشور و تهیه وسایل و اسباب لازم در دوره تحصیل آنان برای رسیدن به درجات عالی در طب، اقتصاد، مهندسی و سایر مهارت‌ها و فنون پیشرفته و سپس بازگشت آنان برای خدمت به وطن.
اینکه حکومت‌های اسلامی نسبت به این علوم و فنون عالی و توسعه و پیشرفت، عقب‌مانده است؛ سبب و علت آن اسلام نیست. به دو دلیل:
اول، اینکه در آغاز بحث گفته شد که اسلام دینی است که علم را در مجموع بر انسان فرض دانسته و بر خارجشدن جامعه از نادانی به دانایی و از تاریکی به نور و از عقب ماندگی به توسعه و تکامل تأکیدکرده است. اسلام بر عدالت اجتماعی، برابری بین افراد جامعه در حقوق، پاکی، امانتداری، صداقت و کار ثمربخش تأکید جدی دارد و تنبلی و بیکاری را نمی پذیرد و غش و فریب را تحریم کرده و بر فقرزدایی اهتمام زیاد می ورزد. روشن است که هیچ یک از آنچه گفته شد بدون دانش جامه عمل نمی‌پوشد.
دوم، این که حکومت اسلامی به معنای صحیح آن بر اصل حاکمیّت دین استوار است و نظام آن در همه عرصه‌های دولت، یک نظام اسلامی است. حکومت اسلامی حکومت حق و عدالت و حکومتی بر ضد نژادگرایی و رنگ و جنسیت است و بر برابری همگان در حقوق بدون امتیاز و تبعیض نژادی و قومی تأکید دارد. اسلام براساس آیه شریفه «إِنّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ» با صدای بلند فریاد می‌زند که میزان و معیار همه ارزش‌ها و کرامت انسانی، تقوا و پرهیزکاری است. تقوا عبارت است از استقامت و استواری در دین، اعتدال و پاکی در رفتار، پیراستگی، اهلیت، راستی، صفا و امانتداری و… و هر کسی که واجد این اوصاف باشد، واجد ارزش‌ها و ایده‌آل‌های انسانی خواهد بود و بر دیگران برتری خواهد داشت، اعم از این که سیاه باشد یا سفید، مرد باشد یا زن، عرب باشد یا عجم، آمریکایی باشد یا اروپایی و… چون ارزش انسان از نگاه اسلام به داشتن اوصاف یادشده است نه به رنگ، نژاد و قومیّت.
از سوی‌دیگر اسلام دین عدالت، حق و صلح است و در حدّی بسیار بالا به عدالت و برابری در حقوق افراد جامعه و به تأمین اجتماعی اهتمام ورزیده و به شدت، تجاوز بر حقوق دیگران و ستم و تعدی را نکوهش کرده است. همچنین به شدت اعمال پست و پلشت و غیر انسانی مانند: دروغ، غیبت، بهتان و افترا، تجاوز بر جان، عِرض و اموال مردم و انجام انواع فحشا را تقبیح کرده است. اسلام به حفظ حیات انسان‌ها اهمیّت زیادی قایل است. در آیه شریفه آمده است: «أَنّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکأَنّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنّما أَحْیا النّاسَ جَمیعًا» . به این آیه شریفه بنگرید، حقیقت دین اسلام را درک خواهیدکرد و اینکه تا چه حد به انسان و حفظ حیات او اهمیّت قایل است و احیای یک انسان را معادل احیای همه مردم می‌داند و این بزرگ‌ترین خدمت به عالم بشریت است. همچنین قتل یک انسان را برابر با قتل همه مردم می‌داند که بزرگترین جرم در دنیای انسانیت است.
این است اسلام و دیدگاه او درباره انسان و بلکه بالاتر از آن اسلام حتی هتک حرمت انسان مرده را نیز حرام می‌داند. از همین جا است که «مُثله» در اسلام حتی در ساحه جنگ، حرام است. یعنی اگر مسلمانی دشمنش را در میدان جنگ بکُشد، حق ندارد او را مُثله کند یعنی سرش را قطع کند یا چشمش را درآورد یا گوش و دستانش را قطع نماید.
از همین جا باید گفت که اسلام از آنانی که به قتل فجیع، اختطاف، انفجار موترهای بمب‌گذاری شده و عملیات انتحاری برای کشتن انسان‌ها در خیابان‌ها، مساجد و حسینیه‌ها، به نام اسلام اقدام می‌کنند، بیزار است. این گروه، اسلام را بدنام ساخته و چهره آن را در غرب و شرق تغییرداده و وارونه نشان داده‌اند.

مردم در شرق و غرب از اسلام چیزی نمی‌دانند جز اسلام القاعده، با اینکه اسلام القاعده، اسلام نیست، بلکه نقطه مقابل اسلام است. اغلب آنان فکر می‌کنند که اسلام دین خشونت، کشتار و ترور است و اسلام را به دو قسم تقسیم می‌کنند: یکی اسلام بنیادگرا که اسلام القاعده است و دیگری اسلام معتدل و میانه‌رو. این تقسیم ناشی از بی اطلاعی آنان از اسلام است. اسلام، یک دین است و آن اسلام معتدل است و مسلمان بنیادگرا اصلاً ارتباطی به اسلام ندارد.
از جانب سوم اسلام به دانش پزشکی اهمیّت فراوانی قایل است و آن را قرین علم ادیان قرارمی‌دهد. لذا در روایت آمده است که: «العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان»؛ یعنی علم تنها دو علم است: یکی علم دین و دیگری علم بدن که منظور از آن دانش پزشکی است. دلیل مسأله هم این است که عقل سلیم تنها در بدن سالم است. از همین رو، خداوند هم فرموده است: «وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنّما أَحْیا النّاسَ جَمیعًاً» و این نهایت اهتمام به حیات انسان است و هیچ دین و هیچ مؤسسه مدنی به این اندازه به حیات انسان اهمیّت قایل نشده است. از همین رو، اسلام به علم طب مانند علم دین اهمیّت قایل است. هر جامعه‌ای که عاری از طب و توسعه باشد، جامعه بیمار و عقب‌مانده و بی‌ارزش خواهد بود و دین اسلام در هر عصری از جهت اهتمام آن به دانش و فریضه دانستن آن برای همه و مخصوصاً دانش طب، در واقع می‌خواهد جامعه اسلامی مترقی‌ترین جامعه در کره زمین باشد. تقصیر و کوتاهی از حکومت‌های اسلامی است. اسباب تقصیر هم معلوم است، از آن جمله اینکه اهتمام رهبران سیاسی به قدرت و چوکی بیش از اهتمام آنان به خدمت کشور و پیشرفت آن است. سبب دیگر، ترس آنان از ملت‌هایشان است. براین اساس که خود را در برابر ملت، مقصر و شرمنده احساس می‌کنند؛ زیرا به ملت‌های خود آزادی نمی‌دهند، برای آنان خدمات اساسی مانند دانشگاه‌ها، انستیتوت‌ها و دانشکده‌ها ارایه نمی‌کنند. به همین دلایل است که تا کنون برای بقای قدرت خود از نظام استبدادی سرکوبگر استفاده کرده‌اند.
باتوجه به آنچه گفته شد، مصلحت علیای عمومی اسلام، از مسلمانان به طور عام و از رهبران کشورها به طور خاص می‌طلبد که باید حداکثر تلاش مداوم و پیوسته صورت بگیرد تا کشورهای اسلامی به تخنیک‌های پیشرفته و توسعه یافته و از آن جمله طب با همه گرایش‌ها و تخصصات آن به حسب نیاز جامعه، دست پیداکنند.
در یک کلام باید گفت: هیچ جامعه‌ای در دنیای معاصر، نمی‌تواند از دانش پزشکی متناسب عصر خود، بی‌نیاز باشد و گرنه یک جامعه بیمار، عقب‌مانده و جزو جوامع بدوی قرون اولیه خواهد بود و در عصر حاضر ارزشی نخواهد داشت. از همین رو، نسبت مرگ و میر در میان افراد و اقشار چنین جامعه عقب‌مانده، نسبت به افراد و اقشار جوامع پیشرفته متمدن معاصر بسیار زیاد خواهد بود.
جامعه اسلامی به طور کلی باید تمام همت و کوشش پیگیر و مداوم خود را به کار بندد تا به دانش‌های پیشرفته معاصر و تکنالوژی مدرن و از آن جمله دانش پزشکی با همه انواع و شاخه‌های آن دست یابد؛ زیرا نیرو و قدرت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مادی و معنوی هر جامعه، منوط به نیرو و توان دانش و تخنیک‌های پیشرفته آن است.

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=4464

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *