- احمد زکی میرزایی
پیرمرد تولهنوازی، در گوشهای از چهارراهی پل سرخ نشسته و کمپوز آهنگ «سرزمین من» را مینوازد. پیش رویش هم چند تا اسکناس دهای – بیستی افغانی، بوتل آبی و چندتا تا تولهی دیگر دیده میشود.
کلاهی بر سر گذاشته و پتویی دور گردنش پیچیدهاست. ريش کوتاه و منظمی دارد. ساعتی در مچ دستش دیده میشود و دو تا انگشتر نیز در میان انگشتان دست چپش.
او «سرزمین من» را اینجا در وطن خودش مینوازد. سوز صدای نیاش نیز حکایت از بیآشیانهگشتنها و آوارگیها در وطن خودش دارد. انگار که او در وطنش آواره باشد.
مطیعالله مشهور به «مامای نینواز» ۶٠ سال عمر دارد و در سهراهی علاالدین در خانهی پدریاش زندگی میکند. او میگوید : «بیشتر از سیسال اس که نی مینوازم.» مطیعالله یکفرزند دارد و همسرش را چند سال قبل از دست دادهاست. نینوازی را در دوران عسکریاش یاد گرفته؛ زمانی که عاشق بوده و درد فراق را تجربه میکرده است: «در زمان نجیب عسکر بودم، مره سر یککوه رایی کد، اونجه یکچوپان توله مینواخت. مره بسیار خوشم آمد، آمدم د شار یکدانه توله د ٢۵ افغانی خریدم. د پغمان عسکری میکدم اون امونجه به بیاد اندیوال خود توله میزدم.»
شغل اصلی مطیعالله موتروانی است؛ اما فعلاً از مجرای تنگ نی نان میخورد. او چند سالی میشود که در چهارراهی پل سرخ مینشیند و نی مینوازد: «بعضیا بیست روپه، ده روپه، صد روپه، به قاعدهی خود مره کمک میکنه.»
او در کنار نواختن نی، نی هم میفروشد. قیمت هر یک از نیهایش دو صد افغانی است. او نیها را با نوار زرد و سرخی پیچیدهاست که نمود به خوبی به آنها میدهد.
وقتی از وضعیت کارش میپرسم، ناراحتی خود را به صراحت نشان میدهد. میگوید که این پولها کفاف زندگیاش را نمیکند: «بخدا قسم که امیالی د خانه روغن ندارم. رفیقایم بریم میگه که نینواز چطو لاغر شدی.»
او میگوید که در حکومت پیشین بعضی تلویزیونها و چینلهای یوتیوب او را دعوت میکردند و در مقابل نواختن نی برایش پول میدادند: «آلی کسی زیاد توجه نمیکنه، طالبا ام مره د اولا نمیماندن؛ آلی باز کاری نداره.»
مطیعالله 60 ساله تنها غم تنهایی خود را نمیوازد بلکه غم همهی کسانی را مینوازد که گرفتار پیدا کردن چند لقمه نان میباشند. او همچنان نی مینوازد تا صدایش در اوج آسمانها برود و جان جهان را بنوازد.