ع
عالیجناب عالیجناب عالی جناب
عالیرتبه عالیرتبه عالی رتبه
عالیقدر عالیقدر عالی قدر
عالیمقام عالیمقام عالی مقام
عجالتاً ــــــ ــــــ
عرّاده (منجنیق) ــــــ ارّاده
عرقچین عرقچین (ط) عرق چین
عرقگیر عرقگیر عرق گیر
عِطر عَطر ــــــ
عزرائیل ــــــ عزراییل
عقبنشینی ــــــ عقبنشینی
علاقهمند علاقمند علاقه مند
علفخوار علفخوار علف خوار
علفزار علفزار علف زار
علیحده ــــــ علیحده
علیرغم ــــــ علیرغم
عنقریب عنقریب عن قریب
عیسوی ــــــ ــــــ
غ
غائله غایله ــــــ
غافلگیر غافلگیر غافل گیر
غلامعلی غلامعلی غلام علی
غلتیدن غلطیدن ــــــ
غمخوار غمخوار (ط) ــــــ
غمدیده غمدیده (ط) غم دیده
غمزده غمزده غم زده
غمگسار غمگسار غم گسار
غیرتمند غیرتمند غیرت مند
غیردولتی غیر دولتی ــــــ
غیبگو غیبگو (ط) غیب گو
ف
فاصلهگذاری ــــــ فاصله گذاری
فالگو فالگو (ط) فال گو
فالگیر فالگیر فال گیر
فالنامه فالنامه فال نامه
فامیل فامل ــــــ
فتوا فتوی ــــــ
فراموشکار فراموشکار فراموش کار
فرایض فرائض ــــــ
فرماندهی فرماندهی (ط) ــــــ
فرهنگنامه فرهنگنامه (ط) فرهنگ نامه
فریبکار فریبکار (ط) فریب کار
فصلنامه فصلنامه (ط) فصل نامه
فنآوری فناوری فن آوری
فواید فوائد ــــــ
فیلم فلم ــــــ
ق
قائم قایم ــــــ
قاعدتاً ــــــ قاعدتا
قانونگذار قانونگذار قانونگزار
قتلگاه قتلگاه (ط) قتل گاه
قدرتمند قدرتمند (ط) قدرت مند
قربانگاه قربانگاه (ط) قربان گاه
قطعنامه قطعنامه (ط) قطع نامه
قفلساز قفلساز قفل ساز
قلمرو قلمرو (ط) قلم رو
قیمتگذاری قیمتگذاری قیمتگزاری
ک
کارآیی کارایی ــــــ
کاریزماتیک ــــــ ــــــ
کاشیکار کاشیکار ــــــ
کامجو کامجویی ــــــ
کامیاب ــــــ کام یاب
کاوشگر کاوشگر کاوش گر
کاووس کاوس ــــــ
کاهدان کاهدان کاه دان
کاهگِل کاهگِل کاه گِل
کتابخانه کتابخانه (ط) کتاب خانه
کتابدار کتابدار (ط) کتاب دار
کتابفروش کتابفروش کتاب فروش
کثرتگرا کثرتگرا کثرت گرا
کجدارومریز ــــــ ــــــ
کشتزار کشتزار ــــــ
کشتیران کشتیران کشتی ران
کفگیر کفگیر کف گیر
کمابیش کموبیش ــــــ
کاماندار کماندار (ط) کمان دار
کمتر کمتر کم تر
کمترین کمترین کم ترین
کمپیوتر کامپیوتر ــــــ
کمحوصله ــــــ کمحوصله
کمخون کمخون کم خون
کمرنگ کمرنگ کم رنگ
کمسواد ــــــ کمسواد
کمیاب کمیاب (ط) کم یاب
کمینگاه کمینگاه کمین گاه
کنسولگری کنسولگری (ط) کنسول گری
کوهسار کوهسار کوه سار
کوهکن کوهکن کوه کن
کوهنورد کوهنورد کوه نورد
کهنسال کهنسال کهن سال
گ
گاهنامه گاهنامه (ط) ــــــ
گچکار گچکار گچ کار
گرامیداشت گرامیداشت گرامی داشت
گرانسنگ گرانسنگ گران سنگ
گرانقدر گرانقدر گران قدر
گرانمایه گرانمایه گران مایه
گرایشها ــــــ گرایشات
گردهمآیی گردهمایی ــــــ
گرمسیر گرمسیر گرم سیر
گزارش ــــــ گذارش
گفتگو گفتوگو (ط) گفت و گو
گلبرگ گلبرگ گل برگ
گلچین گلچین (ط) گل چین
گلخانهیی گلخانهیی ــــــ
گلدان گلدان (ط) گل دان
گلدسته گلدسته گل دسته
گلرنگ گلرنگ (ط) گل رنگ
گلزار گلزار[1] (ط) گل زار
گلگشت گلگشت (ط) گل گشت
گلگون گلگون گل گون
گلنار گلنار (ط) گل نار
گِلهگزاری ــــــ گلهگذاری
گمراه گمراه گم راه
گمنام گمنام گم نام
گناهکار گناهکار گناه کار
گنجنامه گنجنامه (ط) گنج نامه
گندمزار گندمزار گندم زار
گواهینامه گواهینامه گواهی نامه
گوشتخوار گوشتخوار گوشت خوار
گوشزد ــــــ گوش زد
گهواره ــــــ ــــــ
گیاهخوار گیاهخوار گیاه خوار
گیاهزار گیاهزار گیاه زار
گیاهشناس گیاهشناس گیاه شناس
[1] . شریعتی سحر نوشته است: «پسوندهای فارسی پیوسته نوشته میشوند: گلزار، تنگنا، نمکدان، ستمکار، گرمسیر، سوگوار.» (شریعتی سحر، 1392: 76) دکتر حسن فضائلی بعضی از استثناها را ذکر میکند و مینویسد: «نظر ایشان بدون درنظرگرفتن استثنائات بیان گردیده است؛ زیرا در زبان فارسی پسوندهایی داریم که آن را مجبوریم با نیمفاصله بنویسیم. مانند: سهگانه، پیشهور(بهخاطر «ه» غیرملفوظ آنها)، عشقباره، رستموش (بهخاطر مغشوش شدن تلفظ آن)، نهنگآسا، برقآسا و غولآسا، (بهخاطر الف ممدود آنها)، عقلگرا، عقلگرایی (بهخاطر نامأنوسی آنها)، نیستانگار، نیستانگاری، ساختنگر، تاریخباور، بهشتوار، پلنگوار(بهخاطر مغشوش شدن تلفظ آنها) وغیره.» (فضائلی، حسن، 1401، دستنوشته کمپیوتری)