ذ
ذاتاً ــــــ ــــــ
زغال[1] ذغال ــــــ
ذلّتبار ــــــ ذلّتبار
ذوالجلال ذیالجلال ــــــ
ذوالحجه ذیالحجه ــــــ
ذیحق ــــــ ذیحق
ذینفع ــــــ ــــــ
ر
رئالیست ریالیست ــــــ
رئوس رؤوس رئووس
رئوف رؤوف رئووف
رئیس رییس ــــــ
راستگو راستگو (ط) راست گو
راهرو راهرو ــــــ
راهزن راهزن (ط) راه زن
راهگشا راهگشا راه گشا
راهنما راهنما راه نما
رحمان رحمن ــــــ
رختخواب رختخواب رخت خواب
رختکن رختکن رخت کن
رخداد رخداد رخ داد
رضایتمند رضایتمند رضایت مند
روبهراه رو به راه روبراه
روبهرو رو به رو روبرو
روحبخش روحبخش روح بخش
روشمند روشمند(ط) روش مند
رویداد رویداد روی داد
رویکار رویکار روی کار
رویهمرفته روی هم رفته ــــــ
رهآورد رهاورد ــــــ
رهسپار رهسپار ره سپار
رهگذر رهگذر رهگزر
رهنما رهنما ره نما
رهنمود رهنمود ره نمود
رهیافت رهیافت ره یافت
ریشخند ریشخند (ط) ریش خند
ریگزار ریگزار ریگ زار
ز
زاید زائد ــــــ
زایل زائل ــــــ
زبانزد زبانزد (ط) زبان زد
زحمتکش زحمتکش (ط) زحمت کش
ذغالسنگ زغالسنگ (ط) ــــــ
زکام ذکام ــــــ
زمامدار زمامدار (ط) ــــــ
زندگی زندهگی ــــــ
ژ
ژرفبین ژرفبین ژرف بین
س
ساختگرا ساختگرا ساخت گرا
سالخورده سالخرده سال خرده
ساقینامه ساقینامه ساقی نامه
سالروز سالروز سال روز
سالگرد سالگرد سال گرد
سالنامه سالنامه سال نامه
سالنما سالنما (ط) سال نما
ساماندهی ساماندهی سامان دهی
سانتیمتر سانتیمتر سانتی متر
سایهبان سایبان ــــــ
ساییدگی سائیدگی ــــــ
سبزیجات[2] سبزیجات ــــــ
سبکسر سبکسر سبک سر
سپاسگزار سپاسگزار سپاس گذار[3]
سپهسالار سپهسالار سپه سالار
سترجنرال[4] استرجنرال ــــــ
سترهمحکمه استرمحکمه ــــــ
ستمدیده ستمدیده (ط) ستم دیده
سخنگو سخنگو (ط) سخن گو
سخنران سخنران سخن ران
سرمایهگذاری ــــــ سرمایهگزاری
سرمه سورمه ــــــ
سعادتمند سعادتمند سعادت مند
سفارتخانه سفارتخانه (ط) سفارت خانه
سفالگر سفالگر سفال گر
سلاحها اسلحه اسلحهها
سلحشور ــــــ سلح شور
سنگتراش سنگتراش سنگ تراش
سنگسار سنگسار سنگ سار
سنگلاخ سنگلاخ (ط) سنگ لاخ
سوگنامه سوگنامه (ط) سوگ نامه
سؤال سئوال سوال
سیاهپوست سیاهپوست ساه پوست
سیام/ سیامین سی ام / سیوامین ــــــ
سیوهفت ــــــ سی و هفت
ش
شئون شؤون شؤن/ شئوون
شائبه شایبه ــــــ
شاخچه شاخچه شاخ چه
شاخسار شاخسار شاخ سار
شالیزار شالیزار شالی زار
شالیکار شالیکار شالی کار
شامگاه شامگاه شام گاه
شاهپور ــــــ شاه پور
شاهراه شاهراه شاه راه
شاهرگ شاهرگ شاه رگ
شاهزاده شاهزاده شاه زاده
شاهنامه شاهنامه (ط) شاه نامه
شبانهروز ــــــ شبانه روز
شباهنگ شبآهنگ شب آهنگ
شبگرد شبگرد شب گرد
شبنامه شبنامه (ط) شب نامه
شبنم ــــــ ــــــ
شبیخون شبخون شب خون
شرمسار شرمسار شرم سار
شرمناک شرمناک شرم ناک
شستشو شستوشو(ط) ــــــ
ششصد ششصد شش صد
ششهزار ششهزار شش هزار
شفاعتنامه شفاعتنامه شفاعت نامه
شکایتنامه شکایتنامه شکایت نامه
شکرگزار ــــــ شکرگذار
شکوهمند شکوهمند ــــــ
شناسنامه شناسنامه (ط) ــــــ
شنزار شنزار (ط) ــــــ
شورا شوری ــــــ
شهادتنامه شهادتنامه شهات نامه
شهسوار شهسوار شه سوار
شیء شئ شیئ
شُعبهها ــــــ شُعبات
ص
صائم صایم ــــــ
صبحدم صبحدم (ط) صبح دم
صرفنظر صرف نظر صرفنظر
صلحجو صلحجو صلح جو
صلحنامه صلحنامه صلح نامه
صندوقچه صندوقچه صندوق چه
ض
ضمانتنامه ضمانتنامه ضمانت نامه
ضمایر ضمائر ــــــ
ط
طاووس ــــــ طاوس
طمعکار طمعکار ــــــ
ظ
ظرفشویی ظرفشویی ظرف شویی
[1] . در افغانستان «ذغال» معمول است. حسینی ژرفا و شریعتی سحر، «زغال» را درست میدانند. (ر.ک: حسینی ژرفا، 1392: 136؛ شریعتی سحر، 1392: 94.
[2] . «سبزی» فارسی است. جمع بستن آن به «سبزیجات» خلاف قاعده است. سبزیجات به معنای انواع سبزی است. با سبزیها تفاوت دارد. (نجفی، 1397: 227)
[3] . سپاسگزار یعنی کسی سپاس به جا میآورد. کاربرد سپاسگذاری با حرف «ذ» غلط است. (نجفی، 1397: 228)
[4] . در افغانستان ستره محکمه و سترجنرال مینویسند.