نویسنده: جاوید فرهاد
“موجهای نهنگ”، مجموعه شعر “جاوید کریمیان” است که چندی پیش از سوی “نشر درواز” در ۱۲۱ برگ چاپ شدهاست.
در نخست نشر این دفتر شعر را برای شاعر سختکوش، “کریمیان” گرامی خجسته باد میگویم.
چندی پیش در محفل رونمایی این کتاب در دفتر فرهنگی “روزنه” که مسوولیتش را آقای “اسماعیل لشکری” بهدوش دارد، گپ و گفتی داشتم که پارهای از آن دریافتها را اینجا مینویسم:
پیش از ورود بهجُستارم در بارهی “موجهای نهنگ”، در نخست میخواهم دیدگاهم را بهگونهی کوتاه در مورد ویژهگیهای “غزلِ امروز” بیان کنم.
در شناختِ ویژهگیهای غزل امروز، افزون بر موارد دیگر، سه مولفهی مهم ساختاری وجود دارد:
- انسجام محتوایی در ابیات: یعنی برخلافِ غزل پارینیان (غزل کلاسیک)، غزل امروز از رهگذر محتوا، دارای انسجام محتوایی در ابیات است و محتوا در آن یکدست و از مطلع تا مقطع هماهنگ است.
- حسامیزی میانِ متن و مخاطب: این حسامیزی بدون واسطهی شاعر وجود دارد و در واقع مولف (شاعر) پشتِ سرِ متن ایستاده و این متن است که رو در رو با مخاطب گپ میزند.
- نوگرایی در زبان و محتوا: محتوای نو و امروزی با بافتِ تازه در زبان، از مولفههای بنیادی غزلِ امروز است؛ یعنی شاعر با دریافت تازه از زندهگی و پدیدههایی که بهگونهای او را زیرِ تاثیر قرار میدهد، با زبانِ نو و نه باستانی (آرکاییک) بهبیان تاثیرپذیریاش از پدیدهها میپردازد.
- اما در نخست ویژهگیهای این مجموعه:
-مطرح کردنِ منِ درونی شاعر: یکی از ویژهگی شاعرِ نسبتن موفق آنست که منِ درونی خود را شاعرانه در زبان ارائه کند.
از این رهگذر کریمیان باتوجه بهنشر نخستین مجموعهاش، در برخی از شعرها این منِ درونیاش را خوب بازتاب دادهاست:
“محصولِ بیست سال، پریشانی من است
این چینها که در دلِ پیشانی من است” (غزل نخست، ص۲)
- نوگرایی در زبان و تصویر:
“تقدیرِ من شبیه نخِ عنکبوت بود
مثلِ گرافِ قلب که رو بر هبوط بود”
هرچند در ساختار شکلی شعر، ت با ط در واژههای “عنکبوت” و “هبوط” در قافیه کمی نامتجانس بهنظر میرسد؛ ولی از آنجایی که ما پارسیزبانان ط و ت و نیز ظ و ز و ذ و س و ص و ث را در ساختار آوایی زبان ما همگون تلفظ میکنیم، این اِشکال در قافیهبندی در شعرِ امروز برطرف است.
- نگاهِ نو در تشبیه دل بهانارِ روی بشقاب:
“بهپایداری عشقم، دوباره میگویم
دلم شبیه اناری بهروی بشقاب است” (موجهای نهنگ، ص۱۵)
- بهرهجویی از وزنهای دراز (طویل) که برای برخی از شاعران کارِ دشواری دانسته میشود:
“فصلِ باروت و خُمپاره، فصلِ دود و تفنگ در راه است” (همین مجموعه، ص۷)
کاستیها:
- آوردنِ چند واژهی عمدی برای بهروز نشان دادن محتوا و زبان در شعر:
“ذهنم پُر از سکانسِ بدِ فیلمِ رفتنت
بیسیمِ مغزِ من شده بیرون از اتصال”
من بهاین باورم که تا شعر از درون؛ یعنی در محتوا و دیدِ شاعرانه، نو و بهروز نباشد، بازی غیرِ شاعرانه و وارد کردن عمدی واژهها برای نشان دادن نوگرایی در شعر، شاعر را نمیتواند نوگرا و بهروز در زبان نشان بدهد.
- قرینهسازیهای بیربطِ مفهومی: قرینهسازیهای مفهومی در ابیات، بهویژه در ترکیبهای زبانی میانِ مصرعها در یک بیت، در واقع ایجادِ رابطهی دال-مدلولی برای نشان دادن مفاهیم است. اگر در نشان دادنِ آن دچار انتزاعیگری و تجرّد در زبانِ شعر شویم، کلاه مخاطب در یافتن این قرینهسازیهای مفهومی پسِ معرکه میماند و شعر حالت انتزاعی بهخود میگیرد، مانند:
“آهوان حالِ بدتری دارند، شهرِ شان در محاصره افتاد+سرخطِ و زیرِ بارِ بی بی سی… که بهصحرا پلنگ نازل شد” (موجهای نهنگ، ص۱۸)
یا:
“بغضی که در ادامه ماتِ مات شد+دودی که بعدِ حملهی یک انفجار ماند” (همین مجموعه، ص۹۲)
که پیش از “مات” باید بهگونهای از “کیش” که تداعی کنندهی بازی شطرنج در ذهن است، یاددهانی میشد تا رابطهی مفهومی بهگونهی روشن در ذهن شکل میگرفت و مفهوم بیت از رهگذر رسانشی، مجرّد نمیماند.
- بیتوجهی در ویرایشِ متن:
در ویرایش این کتاب با آنکه در تناسب با مجموعه شعرهایی که امروز منتشر میشود، کوششهایی انجام شدهاست؛ اما این کوشش چندان سامانمند نیست و دشواریهایی در آن دیده میشود، مثلن در برگهای نخست این مجموعه آمدهاست: پیش کش بههمسرم که باید با نیم فاصله و بهگونهی “پیشکش” باید نوشته میشد.
در جای دیگر میخوانیم:
“بهکوچه باغِ سرِ قریه دیدمش روزی
که دست پاچه به حالِ خراب قایم شده”. (موجهای نهنگ، ص۳۷)
افزون بر اینکه باید نیمفاصله در نوشتن “کوچه باغ و دست پاچه” (کوچهباغ و دستپاچه) رعایت میشد، ردیف “قایم شد” در این بیت، “قایم شده” آمده که وزنِ غزل را نیز در این بیت بههم زدهاست.
در غزلِ دیگر نیز این بیتوجهی در ویرایش چشمگیر است:
“این زمین زیرِ پا ترک برداشت” همین مجموعه) که بیگمان منظور از همان تَرَک برداشتن است، که بدونِ آوانگاری این کار انجام شدهاست.
همچنان در ص ۱۷ همین مجموعه زغال، ذغال نوشته شدهاست: “بیوفا جای آیتِ “انا…” بنویسید با ذغالِ تنم” و همچنان مواردِ مشابه دیگر که برای پرهیز از پُرنویسی از آنها میگذرم.
- گپِ آخر:
در یک کلام باتوجه به اینکه “موجهای نهنگ” اولین مجموعهای از سرودههای “جاوید کریمیان” عزیز است، میتوان چاپِ این دفتر را بهمثابهی ویزای ورودِ شاعر به قلمرو گستردهی شعر دانست.
وسواس کریمیان را برای چاپِ این دلسرودهها از تهی دل میستایم. او در سُرایش و گزینش شعرهایش بسیار دقت و وسواس لازم را بهخرچ دادهاست و آرزومندم از او مجموعه شعرهای بهتری بهچاپ برسد.
باورِ کامل دارم که او در آیندهی نهچندان دور، از بهترینهای این عرصه (شعر) خواهد بود؛ چون روحِ سیّالِ شاعرانه و جنونِ قشنگِ شاعرانهگیاش را میشناسم.
از جناب “اسماعیل لشکری” ورجاوند نیز یکدل سپاس که زحمتِ ویرایش این مجموعه را بر دوش کشیدند.
این هم یک غزل زیبا از این مجموعه:
“کسی بهخانه نباشد، کِه را صدا بزنی
فقط بهتخت بیفتی و دست و پا بزنی
سرت بهدرد بیاید نه قُرص و نی سیگار
سرت بهدرد بیاید... بهمیلهها بزنی
دلت گرفتهتر از آسمان تیره شود
بهپنجره نرسی، تا کمی هوا بزنی
نفس – نفس بکشی تا کمی نفس بکشی
نفس – نفس بکشی، چیغِ بیصدا بزنی
کسی نبوده و جان کندنت چه سخت شود
کسی نبوده و بیچاره دست و پا بزنی (موجهای نهنگ، صص ۶۸-۶۹)
- برگرفته از صفحه جاوید فرهاد