چله (یلدا)ی هزارگی
نویسنده: حفیظ الله شریعتی سحر
تقسيمبندي فصلها در تقویم هزارگی به دورههاي زماني مختلف مانند: دورههاي چهلروزه و بيستروزه، به عنوان چلهی بزرگ و چلهی كوچك (خرد و خردک) مشخص ميشوند، که ريشه در شدت گرما يا سرما در فصل های سال دارند که همواره با «پیچیش» همراه است. پیچیش در تابستان با گرما، باران تند و سیلاب همراه است و در زمستان با برف، بوران و سرمای شدید که گاهی باعث مرگ انسانها و حیوانات میشود. در اين ميان، تقسيمبندي زمستان به چلهی بزرگ (چهل روزه) که پس از آن (شصت وشکست) میآید؛ تعیین کنندهی سرما در این فصل است. هزارهها باور دارند که پس از گذشتن شصت روز از سرمای زمستانی، شصت و شکست می شود و کمر زمستان می شکند. در نتیجه زمین از درون گرم میشود و برفهای روی آن شروع به ذوب شدن میکنند که میگویند: «اود بال زده» است. چلهی كوچك یا خرد و خردک (بيست روزه) است که همواره با گرما و سرمای شدید همراه است.
در مورد چلهی زمستان ضرب المثل است که میگویند: ماهنجیر که به آن (نجیر جِر جِر) میگویند؛ گفته است که اگر پس از من ماه اورال و شصت وشکست نبود، کرهی اسپ یا گوساله را در شکم مادرش یخ میزدم؛ اما چه کنم که پشتم خالی است و ماه اورال کمر من را با شصت وشکستش؛ شکسته است. چلهی تابستان با شصت وشکست گرما همراه است که در اول سنبله اتفاق میافتد.
چلهها در تقویم هزارگی با «روز وازگشت» تعریف میشود. (روز وازگشت) زمانی است که خورشید به طرف بالا به سمت شمال می رود و روزها دراز و درازتر میشود؛ اما وقتی به انتهای بلندی رسید، باز میگردد و روزها شروع به کوتاه شدن می کنند که به آن روزبازگشت یا روز وازگشت می گویند. روز وازگشت یک بار در تابستان در اول سرطان و یک بار در زمستان در اول ماه جدی اتفاق میافتد که روزها شروع به بلند شدن میکنند.
«روز وازگشت» یلدایی در پایان خزان و آغاز زمستان اتفاق میافتد که به آن شبیلدا میگویند. یلدا همان چلهی فارسی است و هزارهها هم چله را «روزوازگشت» میگویند. این شب، درازترین شب سال است. علت نکوداشت آن، این است که نور، روشنایی و زندگی که میرفت تا به پایان برسند و شب، تاریکی و ظلمت غلبه کنند، باز میگردد و روزوازگشت میشود و این امر خوشیُمن، مردم، اهالی نور و روشنایی را شادمان میسازند. روشناییطلبان به یمن بازگشت خورشید و روشنایی شادمان میشوند و این نیکویی را جشن میگیرند.
توغل
توغل در حساب نجومی هزارگی زمانی اتفاق میافتد که دو ستاره (جره) یا قرین شوند؛ یعنی به هم برسند. به طور نمونه وقتی ستارهی میچید (پروین) با ماه قرین شود، توغل اتفاق میافتد. توغل همواره با گرما و سرمای شدید یا بارندگی همراه است که هزارهها به آن (پیچیش) میگویند. توغل در یک ماه یک بار اتفاق میافتد و بیش تر در اول، وسط و آخر ماه واقع میشود. توغل به طور معمول شش تا هفت شبانهروز طول میکشد. این تفاوتها را کشِش میگویند که تفاوتها توغلها را جبران میکنند.
توغلها و قمر در عقربها در تقویم هزارگی چنیناند:
اورال/ حمل (1 ماه توغل) (15 ماه قمر)
اید/ ثور (بدون توغل) (13 ماه قمر)
برید/ جوزا (بدون توغل) (9 ماه قمر)
سرتایستو،کوکنی/ سرطان (21 ماه توغل) (7 ما قمر)
چلهی تایستو، جورس/ اسد (19 ماه توغل) (5 ماه قمر)
آخر تایستو، گورس/ سنبله (17 ماه توغل) (3ماه قمر)
برگ ریز/ میزان (15 ماه توغل) (1 ماه قمر)
تخم ریز/ عقرب (13 ماه توغل) (28 ماه قمر)
چلهی زمستو/ قوس (9 ماه توغل) (قمر ندارد)
بامو/ جدی (7ماه توغل) (21 ماه قمر)
سیابار/ دلو(5 ماه توغل)(19 ماه قمر)
نجیر/ حوت (3 ماه توغل) (17 ماه قمر)
قمر در عقرب
«قمردرعقرب» زمانی اتفاق میافتد که ستارهی عقرب (گژدم) با ماه قرین شود. قمردرعقرب همواره با گرما و سرمای شدید یا بارندگی همراه است که هزارهها به آن (پیچیش) میگویند. قمردرعقرب در یک ماه یک بار اتفاق میافتد و بیش تر در وسط و 24 ماه اتفاق میافتد. توغل به طور معمول شش تا هفت شبانهروز طول میکشد. این تفاوتها را کشِش میگویند که تفاوتها توغلها را جبران میکنند.
قمردر عقرب در گذشته برای هزارهها بسیار مهم و گاهی خطرناک بوده است. در این روزها مردم مسافرت نمیکردند و حتا دیده شده بود که مردم بسترشان را برنمیداشتند، بالشتشان را عوض نمیکردند و از خانه برون نمیرفتند.