به گفتۀ منابع خبری مراسم تشییع پیکر استاد صادق عصیان روز سهشنبه(4 میزان)، ساعت 12 ظهر در شهر آشتونگارت آلمان تشییع و به خاک سپرده میشود.
استاد صادق عصیان شاعر، نویسنده و استاد پیشین دانشگاه بلخ روز شنبه برابر با 2 میزان 1402 در اثر بیماری سرطان دنیا را وداع گفت و به ابدیت پیوست.
درگذشت این شاعر بزرگ با واکنش شدید فرهنگیان، شاعران و نویسندگان افغانستان مواجه شده است.
دکتر یونس طغیان ساکایی است استاد پیشین دانشگاه کابل در صفحه فیسبوکش نوشته است که «من در دانشگاه بلخ، تدریس میکردم. گروهی از بهترینان ادبیات در یک صنف درسی جمع آمده بودند که همیشه من از ایشان یاد میکردم و به وجودشان افتخار؛ صادق عصیان، …»
جاوید فرهاد شاعر معاصر دیگر با این جمله که «همه را سرطان میکشد، کاش تو سرطان را میکشتی» غزلی از عصیان را نقل کرده است.
ضیا قاسمی شاعر نامدار دیگر افغانستان نوشته است: «پیگیر احوالت بودم که خوب شوی و خبر سلامتیات را بگویی. گویا خدا مهربان نبود که شفا نیافتی و حال خبر رفتنت را از همهجا میخوانم.»
سهراب سیرت شاعر جوان بلخ نوشته است که استاد عصیان نهتنها شاعری آگاه و خوشبیان، استاد محبوب و خوشنام در دانشگاه بلخ، فعال در جامعه مدنی بود بلکه انسانی نازنین، صمیمی و فرهیختهای نیز بود و هرگز کسی شاهد حرف و برخورد ناخوش از او نبود.»
پرتو نادری در صفحهاش نگاشته است: «در این بامداد تلخ، این خبر تاریک چقدر روانسوز است. صادق عصیان شاعر، نویسنده و استاد دانشگاه بلخ از این مرز اندوه که ما زندگیاش میخوانیم به سرزمین خاموشان تاخته است.
او چه در زندگی و چه در شعر و دوستی صادق بود. من پیوند روحی شگرفی با استاد عصیان داشتم.
پس از آن که به آن سرزمینهای دور رفت، سهبار برایم زنگ زد، نگران حال من بود.
دفتری از رباعیهایش را که قرار بود چاپ شود، برایم فرستاد. او رفت و غزل ما را سیاهپوش ساخت و روان پریشان ما را نیز.
او رفت و ما میگرییم؛ اما این گریهها چیزی را تغییر نمیدهد.
آرند یکی و دیگری بربایند
بر هیچ کسی راز همی نگشایند
ما را زقضا جز این قدر ننمایند
پیمانۀ عمر ماست که میپیمایند»
محمود جعفری نیز در صفحهاش نوشته است: «صادق عصیان یکی از استوانههای شعر بلخ و افغانستان بود. او با سرودن اشعار نغز اجتماعی در قالبهای غزل، رباعی و … ادبیات و شعر بلخ امروز را به شکوفایی رساند. عفیف باختری، وهاب مجیر، صادق عصیان، صالحمحمد خلیق، شهباز ایرج و سمیع حامد یک نسل پیشگام در شعر و ادبیات معاصر بلخ به حساب میآیند. همین نسل باعث شد تا شعر بلخ حتی نسبت به شعر کابل و هرات امروز، یک سر و گردن فرازتر بایستد و منتقدان از آن به عنوان نسل پویا و اثرگذار یاد کنند. در میان این جمع کوچک و تأثیرگذار، عصیان از شایستگی و برازندگی خاص برخوردار بود. غزلیات و رباعیات او با رویکرد اجتماعی و مردمگرایانه همراه با عناصر زندۀ طبیعی تخیل، گیرایی و جذابیت خود را داشت و دارد. همانگونه که خود در ارتباطات اجتماعی از شاعرانگی و لطف و صمیمیت برخوردار بود، شعرش نیز شیر و شکر را توأم دارد. رفتن او برای ادبیات و شعر معاصر افغانستان یک ضایعۀ بزرگ و جبرانناپذیر است. او جدا از شعرش در اوصاف شخصی نیز آدم متواضع، هدفمند، آگاه و با درک و دردهای اجتماعی بود. صمیمت و شیرینبیانی او هرگز از خاطرهها نمیرود. خدایش بیامرزد. نمیدانم مرگ او را به کی تسلیت بگویم. به خانواده یا ادبیات و شعر افغانستان، یا هم به نازنیانی چون وهاب مجیر، شهباز، حامد و خلیق؟ سر همه شاعران سلامت باد! خداوند عصیان را در پناه رحمت خود داشته باشد.»
محمدرضا محمدی شاعر نامدار کشور نیز در پیوند به مرگ صادق عصیان مثنوی زیبایی را سروده است که میخوانیم:
چراغ انجمن شاعران بمان عصیان
بلند شو غزل تازهای بخوان عصیان
بیا به دیدن یاران تازه مان برویم
بلند شو با هم سوی شادیان برویم
تشرف گل،محتاج مهربانی توست
میان این همه گل وقت شعرخوانی تو ست
به سوگواری تو صبح بلخ، غم دارد
بهار بلخ، بدون تو شعر کم دارد
پرندگان به طنین صدات منتظرند
بیا به صنف که شاگردهات منتظرند
رموز را به زبان قصیده شرح بده
عروض را به بیان گزیده شرح بده
تو مهربانی قلبت به ساعت ابر است
تو مهربانی دستت به صورت ابر است
تو مهربان، کلمات ت ز برگهای گلند
صفا فقط نه صفاتت ز برگهای گلند
مباد عمر، تو را ناگهان پیاده کند
ز مهربانی تو مرگ استفاده کند
دلت پناه دل بیپناه ما عصیان
رفیق ما عصیان تکیهگاه ما عصیان
تو که به لطف و به خوبی زبان زدی دیگر
مرنج از بدی گاه گاه ما عصیان
مرنج قهر مکن دل به دست مرگ مده
ولو که نیست جهان دلبخواه ما عصیان
به مرگ گوش مده چشم ما به بودن توست
مباش همسفر نیمه راه ما عصیان
سیاه پوش عزاداریت مکن ما را
ببین به حال و به روز سیاه ما عصیان