نویسنده: محمود جعفری
مقدمه
حدیث دل به زبان فرشته میآرم
به آب شعله سخنها نوشته میآرم
آیینه از پیشکسوتان شعر نو نیمایی در افغانستان است. برخی آن را نخستین شاعر نیماییسرای افغانستان خواندهاند. او در سال 1299 خورشیدی در شهر کابل زاده شد. پدرش یعقوب نام داشت. اصالتاً از تیره نورزایی قندهار بود. در لیسه نجات درس خواند. پیش از اینکه دوره لیسه را به پایان ببرد، مکتب را ترک گفت؛ اما هیچگاه دست از آموزش برنداشت. زبانهای آلمانی و انگلیسی را فراگرفت و دربارۀ تاریخ، فلسفه، خبرنگاری و ادبیات مطالعه کرد.
پس از اینکه بر زبانهای آلمانی و انگلیسی تسلط یافت، دست به ترجمه زد. آثاری از گوته، ژان کو، ژان کوکتو، نیکولاس، لینا، خانم سیتول انگلیسی، هامسون نروژی، یوزف ایشندروف، تور گانیف و تو شینکوی روسی را ترجمه کرد و در مجله کابل به نشر رساند.
آیینه جدا از آموزش و تعلیم، فعالیتهای قابل توجهی در عرصۀ پژوهش، رسانهداری و امور فرهنگی نیز انجام داد. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: مدیر مسئول مجله برگ سبز، مدیر عمومی نشرات مطبوعات، مدیر موزیم، مدیر کتابخانه، مدیر عمومی سینما، جریده و صحنه شهرداری کابل، مدیرمسئول مجله کرهنه وزارت زراعت، رئیس سمعی و بصری وزارت اطلاعات و کلتور و رییس اطلاعات و کلتور مزار شریف.
مقالات اجتماعی و انتقادی زیادی هم نوشت که در مطبوعات وقت به نشر میرسید. او بسیار از مقالات انتقادی خود را به نامهای مستعار آ، نمک، چشم، شیشه و ترازو منتشر میکرد.
آیینه پس از کودتای کمونیستی در سال 1357 خورشیدی به پشاور مهاجرت کرد و بعد از پیروزی مجاهدین دوباره به کابل برگشت. با سقوط کابل به دست طالبان باردیگر آوارۀ دیار غربت گردید. تا اینکه در 3 حوت 1380 خورشیدی در سن 85 سالگی در شهر پشاور دیده از جهان فروبست و به ابدیت پیوست. جنازهاش را به کابل انتقاد دادند و در «شهدای صالحین» دفن کردند.
آثار محمد یوسف آیینه
از محمدیوسفآیینه چهار اثر به چاپ رسیده است: تار، بستانصفت، نوای عشرت و نقش قدم. سه اثر نخست، در دسترس نیست. تنها «نقش قدم» در اختیار خوانندگان قرار دارد. این کتاب به همت محبوبه حقوقمل (خواهرزادۀ آیینه) در سال 1393 خورشیدی در 197 صفحه در کابل به زیور طبع آراسته گردید. در آغاز کتاب تقریظهایی از ادبیار زرینگر، پرتو نادری، سیدخلیلالله هاشمیان و محبوبه حقوقمل نیز آورده شده است. «نقش قدم» گزینهای از سرودههای آیینه در قالبهای مختلف میباشد. این میرساند که شاعر قالبهای زیادی را تجربه کرده است. در تمام قالبها تجربههای خوبی از خود به نمایش گذاشته است. شعرهایی که در «نقش قدم» گرد آمدهاند همه نشان میدهند که شاعر در هرقالب کوشیده تا بیان و زبان و محتوای خاص مطابق با آن قالب را اختیار نماید.
در غزل شاعر، رویکرد تصوفی و عاشقانه دارد. بیوفایی و ناپایداری دنیا محتوای اصلی غزلهای او را تشکیل میدهد. زبان غزلها نیز ساده، روان و صمیمی است. تصنعگرایی در آن دیده نمیشود. حضور تکنیکهای زبانی را نیز شاهد نیستیم. سیر عادی جریان غزلِ دهه 30 و 40 در آن تعقیب میشود. واژگان مورد استفادۀ شاعر همان واژگان کلاسیک است. با اینکه از عناصر تخیل به خوبی استفاده شده، اما آن کشفی را که در شعرهای دهه 50- 60 وجود داشت، در این غزلها نمیبینیم. در برخی از جاها شاعر به شکل آشکار از حافظ متأثر شده است. مانند:
هرچند که در میکدهها راه ندارم
گر مفت رسد می به من، اکراه ندارم
بسیار بگردیم و نیابیم سراغت
عجز است بساطی که در آن آه ندارم (شعر دل آگاه)
گاهی نیز به سراغ بیدل رفته و رنگ بیدل را گرفته است:
طفل اشکم را خموشی میشود زنجیر پا
سرمۀ شام اسیران در صدای گریه است
چون سپند از داغ هجران نغمۀ سوزی بساز
ناله اندر کوی او حاجتروای گریه است (شعر بهای گریه)
در کل، غزلیات این مجموعه از شفافیت، سیّالیّت و زیبایی خاصی بهرهمندند. جز چند مورد، سایر سرودهها از یکدستی خوبی برخوردارند. احساس چندگانگی، زیاد به نظر نمیرسد. کار دندانگیری هم که قابل تأمل باشد، سراغ نداریم.
اما در قالبهای قصیده، قطعه، ترکیب بند، ترجیعبند، مستزاد، مخمس و مثنوی، تفاوتهای چشمگیری نسبت به شعرهای شاعران در همین دوره دیده میشود. به نظر میرسد شاعر در این قالبها بیشتر به دنبال محتوا و بیان آلام و رنجهای خود و جامعهاش بوده تا سرودن شعرهای ناب و نغز. ازاینرو در این قالبها با شعرهای مناسبتیِ بسیاری برمیخوریم. مطالعۀ این سرودهها به خوبی آشکار میسازد که شاعر هیچگاه در صدد ایجاد یک حادثه در زبان شعر خود نبوده است؛ بلکه همواره کوشیده تا دردهای پنهان جامعه را آفتابی بسازد. مثلاً مناسبتهایی چون انقلاب و جهاد، نوروز، غم غربت و مهاجرت، شرح حال جامعه و نابسامانیهای آن روزگار، محتوای مرکزی سرودهها را شکل میدهد. شاعر تا آن حد پیش میرود که گاه شعرش به یک شعار سیاسی تبدیل میشود.
جهاد و جنگ اسلام است با الحاد و استکبار
ترا فرمانبری تاکی، کنون فرمانروا برخیز
به مال و جان و شمشیر و قلم رو فی سبیل الله
اگر پای جهادت نیست با دست سخا برخیز (شعر پیام شاعر)
این سروده و سرودههای نظیر آن، بیشتر پیامهای سیاسیاند که در قالب موزون ارائه شدهاند. شاعر در این سرودهها به دنبال کشف، تصویرهای تازه و… نبوده است؛ بلکه هدف او انتقال پیام به مخاطبان اصلی خودش بوده است. شاعر در اکثر سرودههایی که در قالبهای غیر غزل، رباعی، دوبیتی و نو، سروده شدهاند، خود را موظف به رعایت قوانین موجود در ادبیات نمیداند. او معتقد است که هنر و ادبیات ابزاری اند که در خدمت محتوا قرار دارند. قانون و قاعده تا زمانی احترام و حرمت دارند که مانع خودشگوفایی معنا و محتوا نگردد. او خود، در یکی از سرودههایش کسانی را که به شعرهای مغلق و پیچیده روی آوردهاند مورد انتقاد قرار میدهد و با اعتراض و کنایه میگوید:
خوشا بر نظمپردازان خودکار
که هریک را هنر بالای فن هست
ادیبی آسمان و ریسمانباف
ظریفی، کش سخن نو، یا کهن هست
نه گوینده نه خواننده بفهمد
«خط سوم» درینجا ممتحن هست (شعر دورویه)
بدین صورت محمدیوسف آیینه برخلاف غزل، در قالبهایی چون قصیده، قطعه، مستزاد، ترکیب بند، ترجیعبند و مخمس به موضوعات اجتماعی با زبان کاملاً آزاد و بیپیرایه روی میآورد. گاه تا آنحد در این بیان جلو میرود که سرودهها حالت شخصی و شعاری پیدا میکنند. صورت طبیعی خود را از دست میدهند و به یک شعر طولانی منجر میشوند. نامهای اشیا، اشخاص و جایها (مانند راکت، میدان، لوگر، جنرال، کمیسار، مسعود، یما، یوسف، جاوید و همایون) بدون هیچ پالایش زیبایی شناسانه در شعر جا باز میکنند و توصیفهای پی در پی وارد قلمرو شعر میشوند.
در کل، شعرهایی که در این قالبها سروده شدهاند بیشتر شرح حال وضعیت اجتماعی جامعهاند. درد غربت، وطنگرایی، مقاومت و جهاد، فقر و تنگدستی، آخرتگرایی، حقپرستی، پوچی دنیا، صلح و مبارزه با کمونیسم مضامین اصلی این سرودهها را تشکیل میدهند. در این شعرها زبان رویکرد نوگرایانه دارد، ساده و روایی است. واژهها، نیز نزدیک به زبان معمول میباشند و در بعضی از جاها از واژگان کهنه و نو ترکیب یافته است. عناصر خیال، دیدنی و قابل رؤیتاند. توصیف رکن عمده در شعر محسوب میشود. البته پند و حکمت نیز گاهی در آنها راه پیدا کرده است. شاعر با آوردن حکایت و قصه به تأثیرگذاری آن افزوده است.
اما دوبیتیها و رباعیها، در ادامۀ غزلیات شاعر قرار دارند. زبان فخامت خویش را حفظ کرده است. همان مفاهیم و اصطلاحات غزل در رباعیات و دوبیتیها نیز دیده میشود. تفاوت عمدهای که میان غزلیات و رباعیات و دوبیتیهای شاعر وجود دارد، در ذکر نامهای تاریخی، نام جایها و افراد است. در رباعیات و دوبیتیها اسطورهگرایی بیشتر به نظر میرسد. همچنین بازتاب موضوعات اجتماعی رباعیات و دوبیتیهای شاعر را بهروزتر و نوتر ساخته است. با اینکه زبان حالت کلاسیک را دارد لیکن معنا چیز دیگری است؛ بجز فلسفه و عرفان:
هم کاسه و کوزه را فلک شکسته
هم گردن ما فلک به چیز بسته
هر چند خرابیم و غریبیم و فگار
روزی شود این قوم پریشان رسته؟ (شعر امید)
اما شعر نو؛ شعر نو، هم به این دلیل که نخستین تجربه در افغانستان است و هم به دلیل لطافتهای زبانی و زیباییشناسانه، قابل تأمل و درخور توجه است. سرودههایی نو و نیمایی که در مجموعه شعر «نقش قدم» گرد آمدهاند، از لطافتهای شاعرانه سرشارند و طبع بومی آنها خواننده را به وجد میآورد. توصیفهای زیبا، دنیایی از زیبایی را به خواننده تحویل میدهد. به این شعر ببینید:
نوبهار سال
وقت کارماست
بیل و کلند و داس
در کنار ماست
سبزی زمین
خرمی باغ
مزد دست ما
در بهار ماست
قلبه را پیش میبریم باز… (شعر نوبهار)
فضای شاد و عاشقانه در زبان روایی خصلت عمدۀ شعرهای نو این مجموعه است. بازنمایی طبیعت، استفاده از اسطورههای تاریخی و بومی، نام مکانها و افراد از دیگر ویژگیهای این شعرها محسوب میگردند. آنچه بیش از همه شعرهای نو این مجموعه را شیرینتر ساخته، تجربی بودن آنهاست. وزن و موسیقی داخلی در این سرودهها بیش از همه آن را دلپذیرتر کرده است.
بادها، از آسهمایی
مینشیند، روی دریا
سبزهها
از خاک رسته،
لالهها، بیرون زده از کوهساران
باغ و صحرا، سرخ و زرد و ارغوانی
میفروشد، شور عشق و نوجوانی
مرغکان با خوش نواها
پرفشان پایین و بالا
آهوان، از لانه جسته
ژالهها مانند مروارید رخشان
قطرهها غلتان به زلف بید مشکین
از نسیم صبحگاهی، آب پرچین (شعر بهار کابل)
نتیجه
خلاصه اینکه مجموعه شعر «نقش قدم» با ارایۀ بسیاری از کارهای محمدیوسف آیینه،گام بزرگی در جهت معرفی شعرهای او به حساب میآید. بدون شک اگراین تلاش صورت نمیگرفت، آیینه همچنان درهالهای فراموشی باقی میماند و کمتر کسی یافت میشد تا سرودههای او را از اوراق پراکندهای که در دست نیستند، جمعآوری نماید.
تذکر:
این مقاله برگرفته از مقاله بزرگتری است که در پیشگفتار کتاب «بهار کابل» به کوشش نویسنده در سال 1397 خورشیدی توسط انتشارات تاک به نشر رسیده است.