نویسنده: محمود جعفری
نقد چیست؟
نقد در لغت جدا كردن سره از ناسره وخوب از بد است. در اصطلاح تعریف های فراوانی برای آن ذكر كرده اند. در گذشته نقد را بیان معایب اثر می خواندند ولی امروزه این تعبیر از نقد فرق كرده است. “سیروس شمیسا” در كتاب” نقد ادبی” به نقل از مقالة “مؤلف چیست” میشل فوكو مینویسد: “كار نقد آشكار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون، اندیشه یا تجربهای را باز سازی كند بلكه میخواهد اثر را در ساختار، معماری، شكل ذاتی و بازی مناسبات درونیاش تحلیل كند.” محمد شریفی در كتاب “فرهنگ ادبیات فارسی” میآورد: “نقد ادبی یا سخن سنجی یا سخن شناسی فنی است برای توصیف و سنجش جنبههای كمی وكیفی و ماهوی وهمچنین مقایسه وتفسیر وتحلیل و ارزیابی و مَآلاً داوری یا ارایة معیار هایی برای داوری در بارة آثار ادبی.” عربعلی رضایی در كتاب “واژگان توصیفی ادبیات” به نقل از نقد ادبی عبدالحسین زرین كوب میآورد:”نقد ادبی یا سخن سنجی و سخن شناسی عبارت است از شناخت ارزش و بهای آثار ادبی وشرح وتفسیرآن به نحوی كه معلوم شود نیك و بد آن آثار چیست ومنشأ آنها كدام است.” بنابراین هدف اصلی در نقد ارزیابی و داوری است.
انواع نقد
نقد به صورت كلی به دو دسته تقسیم میشود: یكی نقد نظری و دیگری نقد كاربردی. نقد نظری شامل مقولاتی است كه برای تفسیر آثار ادبی می توان از آن ها بهره گرفت. نقد نظری به قواعد و فنون ادبی و نقد ادبی، می پردازد و از آن منظر به اثر ادبی نگاه می كند.كتابهای “اصول نقد ادبی”(1924 م) از آی. ا. ریچاردز،”كالبد شكافی نقد”(1957م)از نورترپ فرای و”فن شعر” ارسطو از نمونههای نقد نظری به شمار می روند. اما نقد عملی و كاربردی به بررسی اثرِ خاص ادبی ونویسندة مشخص میپردازد. منتقد اثر ادبی را با معیارهای مورد نظرخود به ارزیابی میگیرد. از آثاری كه درباب نقد كاربردی نگارشته یافتهاند میتوان از مقالات برگزیدة تی. اس. الیوت، “زندگی شاعران “از داكتر جانسون و رسالاتی در باب نقد از آرنولد یاد كرد.
نقد نظری خود برحسب تكیه برجهان بیرونی، اثر، مؤلف و خواننده به چهار بخش دیگر تقسیم میشود:
یكی از آنها نقد محاكاتی است. و آن عبارت است از بررسی اثر ادبی به لحاظ بازتابی جهان واقع و زندگی انسان. منتقد سعی میكند تا روشن سازد كه جهان واقعی تا چه حد در اثر ادبی منعكس گشته است؟ یعنی میزان بازتاب واقعیت مورد توجه منتقد میباشد. این نوع نقد ابتدا در آثار افلاطون و ارسطو مورد استفاده واقع شد سه پس در نظریات جدید ادبی مطرح گردید.
نوع دیگر ازنقد نقد عمل گرایانه است. در این نوع نقد، توجه منتقد به تأثیر یك اثر ادبی برخواننده میباشد. اثر ادبی از طریق لذت هنری، حظّ زیبایی شناسانه، تعلیم و تربیت، برانگیختن احساسات و… تأثیرات خود را برخواننده نشان میدهد. لونگینوس در این باره میگوید: “اثر ادبی بزرگ آن است كه نه یك بار بلكه به تكرار خواننده را به هیجان آورد و برانگیزد.[1]
نقد عملگرایانه از عصررومی تا سدة هجده رواج داشت. داكتر جانسون وسِر فیلیپ سَیدنی و منتقدان مكتب كلاسیك، تابع همین شیوه از نقد میباشند.
نوع سوم نقد، نقد تبیینی است. منظور از آن، بررسی اثر براساس مؤلف میباشد. این نوع نقد، اثر ادبی را ابزار احساسات نویسنده دانسته بر اصل صمیمیت وتناسب اثر با وضع روحی نویسنده استوار میباشد. منتقدان مكتب رمانتیك به این شیوه گرایش دارند.
نوع چهارم نقد، نقد عینی است كه بر نفس متن بدون توجه به خواننده، مؤلف و جهان واقع تكیه دارد. منتقد از طریق معیار های ذاتی موجود در خود اثر؛ از قبیل پیچیدگی، انسجام، توازن، صداقت و همبستگی عمودی، اثر را ارزیابی میكند. “برونتیر” منتقد فرانسوی از پایه گذاران این نوع نقد میباشد. منتقدان دهة 1920 و منتقدان مكتب شیكاگو و طرفداران نقد نو، از پیروان این شیوه از نقد به حساب میآیند.
نقد تفسیری
نقد تفسیری اصطلاحی است که اولینبار “رولان بارت” به کار برد. رولانبارت نقد را به دونوع تقسیم میکرد: نقد تفسیری و نقد دانشگاهی. منظور از نقد تفسیری نقدی است که مبتنی بر فلسفه های مختلف میباشد از فلسفه مارکس گرفته تا عقاید رواشناسان. اما نقد دانشگاهی آن نقدی را گویند که هدف آن بیطرفی وعینت در نقد میباشد.
در نقد دانشگاهی هدف تدوین دقیق وقایع زندگی و ادبی است. مسألة ” منابع” آثار شاعران و نویسندگان اهمیت بسیاری در آن دارد. برخی معتقدند که میان نقد تفسیری و دانشگاهی هیچ رابطه برقرار نمیباشد واگر هم هست رابطه عکس و تضاد است اما برخی براین باورند که میان آن دو نسبت عام وخاص منوجه میباشد. محمد غیاثی مینویسد:
“اگر نقد دانشگاهی همان برنامة اعلام شدهاش، یعنی تدوین دقیق وقایع زندگی و ادبی است، دیگر روشن نیست که چگونه این نقد میتواند کمترین اختلافی با نقد مرامی(نقد تفسیری) داشته باشد. نتایج فلسفة اثباتی و ایجابات آن تنها یک سو را پی میگیرند: امروزه هیچکس، هواخواه هر فلسفهای که باشد، منکر فایدة تتبع، روشنگریهای تاریخی، مزایای تحلیل باریکاندیشانة “وقایع” ادبی نیست. نقد دانشگاهی به مسألة” منابع” آثار شاعران و نویسندگان اهمیت بسیار میدهد. و همین نکته نظر آنان را در مورد اثر ادبی نشان میدهد. دست کم کسی مخالف آن نیست که این کار درست انجام پذیرد. پس در بدو امر چنین مینماید که هیچ علتی مانع همکاری این دو نقد نیست و آن دو میتوانند پذیرای یکدیگر باشند.”[2]
پاورقی
[1] شمیسا سیروس، نقد ادبی، چاپ چهارم، انتشارات فردوس، تهران1383، ص37
[2] غياثي محمّد تقي ، نقد دانشگاهي و نقد تفسيري؛ يادداشتي بر انواع نقد از رولانبارت، برگردان WWW.DIBACHE.COM