محمود جعفری
اهداف:
خواننده پس از خواندن منشأ شعر قادر خواهد بود که:
- با اهداف شعر آشنا شود.
- محاکات را تعریف کند.
- منشأ شعر را به خوبی تحلیل کند.
دربارۀ منشأ شعر نظریات گوناگونی ابراز شده است. برخی شعر را ناشی از تقلید و برخی ناشی از الهام میدانند. تعدادی آن را ناشی از غریزه میشمارند. در اینجا این دیدگاهها را بهطور مختصر مرور میکنیم:
الف. تقلید: به نظر ارسطو منشأ شعر تقليد و علاقۀ انسان به وزن و ايقاع است. ارسطو در بارۀ اصل و منشا شعر چنین مینویسد:
«پیدایش شعر بسته به دو علت است و هر دو علت در طبیعت و نهاد آدمی است. یکی غریزۀ تقلید و دیگری خاصیت درک وزن وآهنگ . پیدایش شعر ناشی از علت اول است و لذتی که مردمان از آن میبرند ناشی از علت دوم میباشد. از آنجا که تقلید کردن در خلقت و نهاد ماست، درک آهنگ و وزن نیز در ما فطری است. بنابر این، آنانی که استعداد طبیعی بیشتری داشتند، نخست به تدریج، از بدیههگوییهای خویش شعر ساختند.»(پرواک)
عربعلي رضايي در كتاب «واژگان توصيفي ادبيات» به نقل از كتاب ارسطو مينویسد: «شعر به نظر ارسطو كلامي است شورانگيز. هدف شعر خوشايندي است. منشأ شعر تقليد و علاقۀ انسان به وزن و ايقاع است.» برای این که این مسأله قدری روشن گردد لازم است ابتدا معنای تقلید را بدانیم:
تقلید همان محاکات است. خواجه نصیر در این باره مینویسد: «محاکات عبارت است از ایراد مثل چیزی، به شرط آن که میان آن دو هو هویت نباشد، مانند حیوان نسبت به مصور طبیعی.»(طوسی، 1380: 660)
اسباب محاکات: اسباب محاکات عبارتند از :
- طبع: مانند طوطی که آوازی را محاکات نماید و بوزینه و میمون که شکل و شمایلی را محاکات کنند .
- عادت: مانند بعضی از انسانها که با دَمِ خود برخی امور موجود (وغیر موجود) را محاکات کنند.
- صناعت: مانند تصویر و شعر
برخی اسباب محاکات در شعر را اینگونه بیان نمودهاند:
الف. لحن و نغمه: برای محاکاتِ غضب و غم
ب. وزن: وزن نیز محاکات از حالی است. برخی از اوزان موجب تپش و برخی موجب وقار میشود و «خود حروف کلام در شعر محاکات از ایقاع آن احوال مینماید.»
ج.کلام مخیل: چون تخیل خود محاکات است.
اهداف محاکات: اهداف محاکات چند چیز است:
- مطابقت مجرد از تحسین مانند محاکات نقاش از صورت محسوس؛
- مطابقت همراه با تحسین مانند محاکات نقاش از صورت فرشته؛
- مطابقت همراه با تقبیح: مانند محاکات نقاش از صورت دیو. (آسیابانی، بی تا)
ب. الهام : «سيسروس» در خطابة معروف خود به دفاع از «آركياسِ» شاعر، در محكمه، شعر را آرامشبخش روح ميداند و به الهام در شعر قايل است. علامه سلجوقی میگوید:
«شعر از فنون ظریفه است به معنی کلمه عبارت است از یک الهام قلبی و روحی آنهم از فیض دنیای برین. قریحه و ضمیر دو فرشتهاند که روح شعر را از آسمان برین به شاعر فرود میآورند و در عینحال عمیقترین ، راستترین و موزونترین زیباییهای شکل را نیز تلقین میکنند و بر رهنمایی این دو فرشته است که شاعر میتواند حدود ذاتی و ابدی فن خود را بهتر از همه به وضاحت بداند و بشناسد.»((jj\whatispoem.php.htm
پیش از ارسطو ، «ذموقراطیس» و افلاطون شاعری را نوعی از جنون شمرده، و وحی و الهام و از خود بیخود شدن را سرچشمۀ شعر دانستهاند. همچنان بسیاری از منتقدین و شعرای بزرگ چون لنیگنوس، هوراسن، ورژیل، شکسپیر، منتن، درایدن و گوته به مشابهت شاعری و جنون آشاراتی کرده اند.
ج. غریزه: به نظر «ویلفردوپاره تو» انسان موجود غیر عقلانی وصاحب ذخایر عظیم غریزی واحساسی میباشد و آن غرایز عبارتند از:
- غریزۀ ثابت ترکیبات(توانایی تفکر، خلاقیت وابتکار)
- غریزۀ ثابت تداوم مجموعهها (عادات، رسوم، سنن و عقاید)
- غریزۀ نیاز ابراز احساسات(شعایر مذهبی، نمایشهای جمعی و…)
- غریزۀ اجتماعی بودن (تفریحات، مذهب و سیاست)
- غریزۀ همبستگی فردی (داشتن تعلقات، احساس مالکیت، صیانت نفس)
- غریزۀ جنسی (در ادبیات و هنر آشکار میگردد)
پس به نظر وی سرچشمۀ شعر غریزه است. غریزه است که شعر برمیانگیزاند و موجد تحریک عواطف و احساس انسان میشود.
پرسشها:
- اهداف شعر را نام ببرید.
- مهمترین هدف شعر چیست؟
- محاکات چیست؟ آن را تعریف کنید.
منابع
سراج الدین پرواک \jj\whatispoem.php.htm)
طوسی، خواجه نصیر. (1380). اساس الاقتباس. بازنگاری دکتر مصطفی بروجردی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
Valselit.com بررسی تطبیقی فن شعر ارسطووبوطیقای خواجه نصیرطوسی- محمد آسیابانی