مطلوبیت فساد در فرهنگ عمومی
خلیل روشنگر-نویسنده
فساد در سادهترین تعریف، سودجویی شخصی از موقعیتهای عمومی و رسمی است. ماموری که از یک موقعیت رسمی به نفع شخصی خود بهره بگیرد، مرتکب فساد شده است. این سودجویی شخصی از انحراف در اعمال صلاحیت رسمی شروع تا گرفتن رشوت و اختلاس را شامل میشود. ماموری که مرتکب چنین کاری شده باشد، اصطلاحاً مفسد خوانده میشود. با تکیه بر این تعریف، ماموران اندکی را در افغانستان میتوان یافت که از موقعیت رسمیاش در اداره عامه به نفع شخصی خود سود نبرده باشد. به همین دلیل، سالهاست که افغانستان در گروه فاسدترین کشورهای جهان قرار دارد و تلاشها برای مهار فساد در ادارات دولتی آن مؤثر نبوده است. با این حال، پرسش این است که علیرغم تلاشها برای مبارزه با فساد، چرا این پدیده مهار نمیشود؟
فساد عمدتاً در سایه نظامهای دیکتاتوری و غیرپاسخگو شکل میگیرد. در کشورهایی که مافیای اقتصادی و باندهای قاچاق مواد مخدر فعالیت بیشتر دارند، فساد فربهتر است. فقر هم یک فاکتور تأثیرگذار در چرخه فساد است. ضعف نهادهای تنفیذ قانون از دیگر فاکتورهای اشاعه فساد به حساب میآید. اما صرف نظر از عوامل فساد، آنچه در افغانستان مهم است، نحوه مواجهه دولت و مردم با پدیده فساد است. با مرور کارنامه دولت در چگونهگی مبارزه با فساد و چگونهگی مواجهه مردم با این پدیده، روشن خواهد شد که چرا این پدیده در افغانستان مهار نمیشود.
دولت در جریان سالهای گذشته ادارات طویل و عریض زیادی را در زمینه مبارزه با فساد ایجاد کرده است. مرکز عدلی و قضایی مبارزه با جرایم سنگین فساد اداری و اداره عالی نظارت بر تطبیق استراتژی ملی مبارزه با فساد اداری از اداراتی است که دولت برای مهار فساد اداری تأسیس کرده است. در همین راستا، استراتژی ملی مبارزه با فساد اداری نیز تدوین و سال گذشته نافذ شد. این اقدامات در ظاهر امر نشاندهنده تلاشهای دولت برای مبارزه با فساد در تمامی سطوح آن است. تدوین استراتژی برای مبارزه با فساد و ایجاد ادارهای برای پیگیری این استراتژی، نشان از آن دارد که دولت مبارزه با پدیده فساد را به شکل نهادی در دستور کارش قرار داده است. تأسیس مرکز عدلی و قضایی مبارزه با جرایم سنگین فساد اداری نیز حکایت از مصمم بودن دولت برای پیگیری دوسیههای بزرگ فساد در کشور دارد. اما با همه این اوصاف، تا هنوز کارآمدی این ادارات و این استراتژی ثابت نشده است و شاید به سالها زمان نیاز است تا مؤثریت آنها در امر مبارزه با فساد روشن شود. البته بدیهی است که عمر این ادارات در مقایسه با عمر طولانی و پرریشه فساد در افغانستان بسیار کوتاه است و با توجه به ژرفا و عمق فساد در تمامی لایحهها و سطوح، باید مهلت داد تا کارآمدی این ادارات ثابت شود. در هر صورت، نفس تشکیل اداره و تدوین استراتژی برای مهار فساد و ریشهکن ساختن آن، گامی به جلو در راستای مبارزه با این پدیده است.
مورد دیگر شناسایی ادارات فسادزده و گلوگاههای فساد در ادارات است. به نظر میرسد که دولت نیک میداند که در کدام یک از ادارات میزان فساد بلند است. حکومت بارها به وجود فساد در وزارت داخله، وزارت معارف، محاکم و گمرکها اعتراف کرده است. تشخیص نهادهای و ادارات آلوده به فساد هم میتواند دولت را کمک کند تا گامی در زمینه مهار فساد بردارد. هرچند دولت از اقداماتی نیز در زمینه اصلاحات در این نهادها یاد کرده است، ولی به صورت کلی روی کاهش فساد خیلی اثرگذار نبوده است.
به رغم این تلاشها و اقدامات در زمینه مبارزه با فساد، باز هم دیده میشود که این پدیده مهار نشده است. طبق گزارش دیدهبان شفافیت افغانستان، در جریان امسال بیش از ۴.۵ میلیون نفر به ماموران دولتی رشوت دادهاند. این تنها بخشی از فساد در ادارات دولتی است که از آن گزارشدهی شده است. اینکه چه مقدار از داراییهای عامه حیف و میل و اختلاس شده است، تا هنوز گزارشی در دست نیست. همچنان چه تعداد از ماموران دولتی از موقعیت رسمی شان سوء استفاده کردهاند و مرتکب فساد شدهاند، نیز مشخص نیست. به هر حال، آنچه از بیرون به مشاهده میرسد، این است که دولت در تلاشهایش برای مهار فساد اداری تاکنون دستآورد قابل ملاحظهای نداشته است و اگر این وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، بیخ دولت و ملت کنده خواهد شد.
اما آنچه در راستای مبارزه با فساد کمتر مورد دقت و توجه قرار گرفته است، مطلوبیت یافتن عمل فساد در فرهنگ عمومی است. مردم در حال حاضر با پدیده فساد طوری برخورد میکنند که گویا این پدیده یک امر پسندیده و نیک است. رشوت دادن در حالی که جرم است، اما مردم از پرداخت آن هیچ بیم و ابایی ندارند. کسانی که با پرداخت رشوت کارهای شان را دنبال میکنند، به نوعی فخر و آن را یک کار نیک تلقی میکنند. در فرهنگ عمومی، قباحت فساد از بین رفته است. مردم به ماموری که مرتکب فساد شده است و با دستبرد به دارایی عامه به ثروت و مکنت رسیده است، آفرین میگویند و از کارش خرسندی نشان میدهند. به همین دلیل، خانوادهها کوشش میکنند تا فرزندان شان در اداراتی اشغال وظیفه کنند که بیشترین فساد در آنها وجود دارد. هیچ پدر و مادری یافت نمیشود که از پول رشوت فرزند خود تغذیه نکند و او را از انجام فساد باز دارد. حتا تحصیلکردههای جامعه تلاش دارند خود را به اداراتی پینه کنند که فضای کافی برای انجام فساد در اختیار دارد. و این را هم باید افزود که جنگ میان مقامات و کارمندان دولتی بیشتر بر سر اداراتی است که در آنها امکان سوء استفاده از موقف رسمی و دستبرد زدن به دارایی عمومی بیشتر است. این وضعیت باعث شده است تا فساد ساختارمند شود و ریشههای بسیار عمیق و تنومند در لایحههای مختلف ادارات بدواند. به همین دلیل، دیده میشود که تلاشها در زمینه مهار فساد نتایج چشمگیری به همراه ندارد و با گذشت هر روز سوراخهای تازهای برای ارتکاب فساد به روی ماموران دولتی گشوده میشود.
/انتهای پیام/