چ
چاپخانه چاپخانه [1] ــــــ
چاووش چاوش ــــــ
چاهکن چاهکن چاه کن
چایخانه چایخانه چای خانه
چسان چهسان[2] چه سان
چطور چهطور چه طور
چقدر چهقدر چه قدر
چگونه چهگونه چه گونه
چمنزار چمنزار چمن زار
چنانچه چنانچه چنان چه
چنانکه چنانکه چنان که
چنین ــــــ ــــــ
چهلستون چهلستون[3] ــــــ
ح
حتّا حتّی ــــــ
حدّاوسط حدّ وسط ــــــ
حدّاقل اقلاً حدّ اقل
حدّاکثر اکثراً[4] حدّ اکثر
خ
خاستگاه خواستگاه خواست گاه
خانۀ قشنگ خانهی قشنگ ــــــ
خانهای خانهیی ــــــ
خبرگزاری ــــــ خبرگذاری
خدمتگزار ــــــ خدمتگذار
خورد خرد[5] ــــــ
خورسند خرسند ــــــ
خوشبخت خوشبخت خوش بخت
خوشبو خوشبو خوش بو
خوشبین خوشبین خوش بین
خوشحال خوشحال خوش حال
خوشخو خوشخو خوش خو
خوشگوار خوشگوار خوش گوار
خوشنام خوشنام خوش نام
خوشنود خشنود خوش نود
خونبها خونبها خون بها
خونخوار خونخوار خون خوار
خونگرم خونگرم خون گرم
خیالباف خیالباف ــــــ
خیانتکار خیانتکار خیانت کار
د
دائم دایم ــــــ
دالر دلار ــــــ
دانشآموز ــــــ دانشاموز
دانشجو دانشجو ــــــ
دانشسرا دانشسرا دانش سرا
دانشگاه دانشگاه دانش گاه
دانشمند ــــــ دانش مند
دانشنامه دانشنامه[6] دانش نامه
داوود داود ــــــ
دایر دائر ــــــ
دایره ــــــ دائره
درآمد درامد ــــــ
در این درین ــــــ
در او درو ــــــ
دربهدر دربدر ــــــ
درصورتیکه در صورتی که درصورتیکه
درحالیکه در حالی که درحالیکه
درزمانیکه در زمانی که درزمانیکه
درنظرگرفتن در نظر گرفتن ــــــ
درنظرداشت در نظر داشت ــــــ
دستآورد دستاورد دست آورد
دستبوس دستبوس دست بوس
دستپاچه دستپاچه دست پاچه
دستخوش دستخوش دست خوش
دسترس دسترس[7] دست رس
دستشویی دستشویی دست شویی
دقایق دقائق ــــــ
دستمزد دستمزد دست مزد
دکاندار دوکاندار/ دکاندار[8] ــــــ
دلربا دلربا(ط)[9] ــــــ
دلبری دلبری (ط) ــــــ
دلچسپ دلچسپ ــــــ
دلتنگ دلتنگ ــــــ
دلجویی دلجویی ــــــ
دلخواه دلخواه دل خواه
دلکش دلکش دل کش
دلگرم دلگرم دل گرم
دلگیر دلگیر دل گیر
دلنشین دلنشین دل نشین
دموکراسی دیموکراسی ــــــ
دمساز دمساز دم ساز
دندانساز دندانساز دندان ساز
دوّم ــــــ دوم
دوّم این که ــــــ دوّماً
دههزار ده هزار ــــــ
دیوانگی دیوانهگی دیوانه گی
[1] . طریقهدار، «چاپخانه» را جدا/ با نیمفاصله نوشته است. (طریقهدار، 1391: 48)
[2] حسینی ژرفا، «چسان» را به صورت «چهسان» نوشته است. (حسینی ژرفا، 1392: 181)
[3] . طریقهدار، 1391: 48.
[4] . اکثراً کلمه عربی غیر منصرف است و تنوین نمیگیرد. «بنابراین اکثراً نیز مانند اقلاً از لحاظ دستور زبان عربی غلط است.» بهتر است به جای آن، غالباً یا کلمۀ «بیشتر» را به کار ببریم. (نجفی، 1397: 34)
[5] . در افغانستان به شکل خورد، خورسند، خوشنود مینویسند.
[6] . طریقهدار، «دانشنامه» نوشته نوشته است. (طریقهدار، 1391: 50)
[7] . طریقهدار به همین شکل (جدا) نوشته است. (طریقهدار، 1391: 51)
[8] . طریقهدار به صورت «دکاندار» نوشته است. (پیشین، 52)
[9] . طریقهدار، دلبری و دلربا را به صورت جدا نوشته است. (پیشین).