عید مردگان
در فرهنگ رفتاری (آداب ملی هزارهها) شب بیستونهم اسپندارمذ (اسفند) شب “عید مردهها” نامیده میشود. در این شب، برای خوشنودی مردهها، حلوای سرخ میپزند و پلته (فتیله- شمع) روشن میکنند. این رسم کهن، در ریگودا نیز آمده. چند حانوادهی همسایه یکجا نذر حلوی سرخ را میپزند و هنگام تقسیم آن، موسفید محل، دعا میخواند و حلوا را پخش میکند.
این رسم ریشه در فرهنگ و باورهای دینی هزاران سال پیش هزارهها دارد. هزارهها بسیاری از آداب و رسوم ملی خود را بهروزرسانی کردهاند، مانند چارشنبه سوری، که رسم کهن و ملیشان است، به چارشنبه آخر صفر منتقل کردهاند. عید مردهها را به عید روزه و عید کته (قربان) نیز منتقل کردهاند، شب بیست و نهم ماه روزه و نهم ذیالحجه را به عنوان عید مردهها گرامی میدارند، حلوا میپزند، پلته روشن میکنند و دعا میخوانند. در عید مردهها، خانمها “خوشبوی” (قنقوشو) میاندازند، یعنی دست در روغن مسکه میزنند و بر روی آتش میپاشند تا بوی خوش از آن بلند شود و میگویند: روح خوجه گورو شاد، روح رزوان شاد، روح جودابا (روح آبا و اجداد) شاد و… این رسم بدون شک، ادامهی آداب و رسوم ایران باستان است.
مقدسی شامی یا شاری، نوشته که مردمان ایران باستان باور داشتند که مردهها شب عید به خانهی زندهها میآیند و از بوی خوش و نور شمع بهرهمند میشوند.
در باور انسانهای ایران باستان (میانهی بدخشان تا هرات) یمه (جمشید) نخستین شاه و فرمانروای دوران طلایی بی مرگی است که با ارتکاب گناهی نامعلوم مقام خود را از دست میدهد و نخستین کسی از آدمیان است که دستخوش مرگ شد و از این رو، شاه مردگان گشت. در ریگویدا و اوستا، جمشید به عنوان پادشاه ارواح مردگان یاد شده است.
شوکت محمدی شاری