نویسنده: محبوب الله توران
میرزا محمدعلی صائب تبریزی (1010 – 1087 هـ.) از شعرای کثیرالشعر در زبان فارسی و ترکی است و در این عرصه سبکی مخصوص به خودش را نیز ابداع کرده است. او پس از مولوی، سعدی و حافظ چهارمین بزرگ شاعر غزلسرا در زبان فارسی است و تا جایی که گفتهاند: «صائب از لحاظ اسلوب و فکر و نیز از نظر تازگی مضمون آخرین استاد غزلسرای ایران محسوب میشود[1]. صائب تبریزی که گاهی با تخلص اصفهانی نیز شناخته میشود در دورۀ حکمروایی صفویان در ایران به مرتبۀ ملکالشعرایی نایل گردید و در زمان حیاتش عزت و احترام فراوانی کسب کرد.
صائب انقلاب بزرگی در شعر ایجاد کرد و با ذهن ظریف و افکار عمیق خود شعر را از تکرار مضمون رهایی بخشید. او سخت میکوشید تا شیوۀ نوینی در شعر ایجاد کند و در نتیجۀ این زحمات «طرز تازه» و «معنی نازک» با شعرهای او پا به عرصۀ وجود نهاد که بعدها این روش را «سبک هندی» یاد کردند.
با اینکه بنابر قول تعدادی از پژوهشگران و صاحب نظران عرصۀ شعر و ادبیات، ابتدای «طرز تازه» و «معنی نازک» در شعر فارسی و ترکی به شاعر بزرگ دورۀ تیموری امیر علیشیر نوایی فانی میرسد که پس از آن توسط شاعر و دانشمند بزرگ دورۀ صفوی حکیم ملا محمد فضولی ادامه یافته است و سپس صائب بر اساس علاقهمندی فراوانی که به این شیوۀ سخنگستری داشته است و با مطالعۀ دقیق و عمیق آثار این دو شاعر فرزانه این شیوۀ بیان در شعر را به اوج میرساند و با تلاشهای پیگیرش «سبک صائبی» یا همان «سبک هندی» را جاودانگی میبخشد و شاعران بسیاری به پیروی از این روش به شعرسرایی میپردازند که در فارسی میرزا عبدالقادر بیدل و کلیم کاشانی و در ترکی از شاعران عثمانی چون فهیم قدیم، عصمتی، نائلی، نشاطی و شیخ غالب بیشتر از دیگران قابل ذکر هستند[2].
لازم به ذکر است که صائب تبریزی در قبال زبان خودش بیتوجه نبوده و شیوۀ نوین معناگستری را در اشعار ترکیاش نیز به کرسی عمل نشانده است. او در کنار بیش از 120 هزار بیتی که در فارسی دارد، بنابر قول داکتر حسین محمدزاده صدیق و بهمن نصیرزاده (با اینکه از منبعی در این مورد نام نمیبرند) 20 هزار بیت در ترکی نیز سروده است. ولی در دیوان اشعار فارسیاش به تعداد 19 غزل و یک تکبیت ترکی او قید گردیده[3] و از سرنوشت مابقی احوالی در دست نیست.
در مورد صائب و اشعار وی حرفهای زیادی گفته شده است که به اختصار به برخی اشاره میشود. احمد گلچین معانی در «فرهنگ اشعار صائب» میگوید: «صائب اعجوبۀ دهر است که نظیرش نبوده و نخواهد آمد[4]» و در «گلزار ادبیات در عصر سلاطین صفوی آمده است: «صائب همانند عرفی در ایران گمنام است، ولی هندیها و ترکها به عظمت مقام وی پیبرده و او را میستایند.[5] همچنان نویسنده و دانشمند شهیر کشور محترم داکتر عنایتالله شهرانی در اثر مهمش «ترکان پارسیگوی» در مورد اشعار صائب میفرماید: «از صائب تبریزی دو دیوان بجا مانده، دیوان ترکی و دیوان فارسی. کسانیکه شعرشناس هستند مقام شامخ او را در سبک هندی به فارسی میدانند، و اگر کسی به هر دو زبان ترکی و فارسی وارد باشد میداند که اشعار ترکی صائب قویتر از اشعار فارسی اوست».
در زیر دو غزل ترکی صائب تبریزی به طور نمونه ذکر میگردد:
1
نه احتیاج کی ساقی وئره شراب سنا؟
که اؤز پیالهسینی ویردی آفتاب سنا.
شراب لعلی ایچون تؤکمه آبرو، زنهار،
که دمبدم لبِ لعلین وئریر شراب سنا.
اگر اورام داشا پیمانهنی، گئچر ساقی،
شرابدان نئچه گؤز تیکسه هر حُباب سنا.
قوروتما ترلی عذارین ایچینده بادۀ ناب،
که گول کیمی یاراشیر چهرۀ پر آب سنا.
شرابدان نه عجب اولماسان اگر سرخوش،
بو دوزلو لبلر ایلن نئیلهسین شراب سنا؟
بو آتشین یوز ایلن کیم دوتار سنین اتهگین،
حلال ائلر قانینی یا یوتر کباب سنا.
دئدیم: «چیخارا سنی خط، حجابدان»، غافل،
کی خط غباری اولور پردۀ حجاب سنا.
سنین صحیفۀ حٌسنون، کلام صائبدیر،
کی داغِ عیب اولور خال انتخاب سنا.[6]
2
عاشق قانینی وسمهلی قاشین نهان ایچر،
جوهرلی تیغ قین آرا پیوسته قان ایچر!
ائتدیکجه قان کؤنوللری، اول لعلِ آتشین،
آبِ حیات تک قارا زلفون روان ایچر.
تا بیر پیاله وئردی، کباب ائتدی باغریمی،
هر کیم اونون اَلیندن ایچر باده، قان ایچر.
ایللر یاشار خضر کیمی، هرکیم کی گئجهلر،
گول اوزلو یار ایلن میِ چون ارغوان ایچر.
آدم نهدیر کی ایچمهسین اول وئردیگین شراب،
وئرسن اگر، فرشته مَیی، بیگمان ایچر.
ساقی! منیمله شیشه و پیمانه نئیلهسین؟
دریانی بیر نفسده بو ریگِ روان ایچر.
تئزراق چکر ندامته بدمستلیک یولو،
هرکیم کی یاخشی ایچسه شرابی، یامان ایچر![7]
صائب! چو من اونون سؤزونو یئره سالمادیم،
بیلمم نئچون منیم قانیمی آسمان ایچر؟
پی نوشتها:
[1] هیئت، داکتر جواد، آذربایجان ادبیاتینه بیر باخیش/نگاهی به ادبیات آذربایجان (جلد 1)، تهران، 1358، ص 55
[2] رجوع شود به اثر «ترکیسرایان عصر صائب تبریزی» داکتر حسین محمدزاده صدیق، مقالهیی از نجیب مایل هروی در «دیوان فانی»، «شرح غزلیات امیر علیشیر نوایی فانی» اثر وهاب مجیر، مقدمۀ «دیوان فضولی» نوشتۀ داکتر حسین محمدزاده صدیق و مقالهیی از بهمن نصیرزاده عنوان «سبک مولانا صائب تبریزی در گسترۀ شعر عثمانی».
[3] دیوان صائب تبریزی (جلد 6)، به کوشش محمد قهرمان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، تهران، 1370، ص 3429 – 3445
[4] «صائب در کارنامۀ ادبی دکتر ح.م.صدیق» اثر نرگس سادات و ژاله امیری به نقل از «فرهنگ اشعار صائب» اثر احمد گلچین معانی، ص 44
[5] برون، ادوارد، گلزار ادبیات در عصر سلاطین صفوی (جلد 1)، ترجمۀ سیفپور فاطمی، چاپ نخست، مطبعۀ سعادت، اصفهان، 13010، ص 61
[6] سادات، نرگس و امیر، ژاله، صائب تبریزی در کارنامۀ ادبی دکتر ح.م. صدیق، انتشارات تکدرخت، تهران، 1391، ص 236 – 246
[7] سادات، نرگس و امیر، ژاله، صائب تبریزی در کارنامۀ ادبی دکتر ح.م. صدیق، انتشارات تکدرخت، تهران، 1391، ص 307 – 313