جشن نوروز قدیمیترین جشن در منطقۀ ما محسوب میشود که حدود پنج هزار سال قدامت دارد. از نوروز در کشورهای فارسیزبان مانند ایران، افغانستان، تاجیکستان و بعضی کشورهای دیگر به شکلهای گوناگون تجلیل میشود. نوروز جشنی است که در اولین روز بهار سال نو هجری شمسی برگزار میگردد. جشن نوروز همزمان با زنده شدن دوبارۀ طبیعت برگزار میشود. طبیعت بعد از سرمای زمستان، با آمدن نوروز حیات مجدد مییابد، گیاهان رشد میکنند، انواع گلهای رنگارنگ شگوفه میگیرند و پرندههای مهاجر دوباره برمیگردند. هر سمت و سو را که تماشا کنی پرندهها، حیوانات و انسانها شاد و خرماند. نوروز تنها جشن انسانها نیست بلکه جشن و سرور طبیعت نیز است. مردم پایتخت هم، سال نو را به شکلهای گوناگون تجلیل میکنند. رمضان نظری باشندۀ ولایت کابل است. از او راجع به فرهنگ سال نو پرسیدم. آنچه در زیر میخوانید سخنهای رمضان نظری راجع به رسم و رواج سال نو در ولایت کابل است:
«مردمان کابلزمین از هزاران سال به این طرف سال نو را تجلیل میکنند. در آن روزگار قزلباشان شیعهمذهب در کنار تاجیکها و پشتونهای سنیمذهب سال نو را تجلیل میکردند. همهگی در مزار سخی واقع در کارته سخی کابل گردهم میآمدند؛ جهندۀ شریف امام علی (ع) را بالا کرده به جشن و خوشی میپرداختند. با تأسف بعد از جنکهای تباهکنندۀ داخلی طوری که دیگر عنعنات مردم بهم خورد، جشن با شکوه نوروز نیز دچار تغییرات شد. امروزه در اول بهار جشن دهقان تجلیل میشود. در سالهای گذشته، مردم کابل روز نوروز را به نیکی تجلیل میکردند. مردمان در روز اول نوروز برای تماشای جهندۀ سخی به کارته سخی میرفتند. در گوشه و کنار زیارت سخی جای برای تماشا نمیماند. تعدادی از فامیلها به خاطر نبود امنیت و جای، مراسم جهنده بالا کردن امام (ع) را از طریق تلویزیونهای شان تماشا میکردند. به تعبیر مردم اگر جهنده زود بلند و راست ایستاد میشد، سال پیشرو را، سال نیک توام با خوشی، فراوانی، صلح و امنیت میدانستند. در صورتی که زود بلند نمیشد و راست نمیایستاد، آن را به فال بد میگرفتند و میگفتند که سال بدی در راه است.
در روز نوروز در اطراف زیارت سخی انواع خوردنی یافت میشد. جوانان و کودکان از انواع بازیهای اطراف زیارت سخی لذت میبردند. خانوادهها در خانههایشان «هفتمیوه» درست میکردند و آن را در روز اول سال میخوردند. فامیلهایی که از ایران به کابل آمده بودند اکثراً از رسم و رواجهای ایران کار میگرفتند؛ به دیدار دوستان شان میرفتند، در خانههای خود میوه، کیک و کلچه تهیه میکردند. چند روز نوروز را تجلیل میکردند. روز سیزدهم نوروز را در کوهها و تپههای اطراف شهر میرفتند. بعضیها که موتر داشتند به تفریحگاههایی چون قرغه میرفتند. با خود شان غذا میبردند و میله میکردند. در اخیر روز به طرف خانههای شان برمیگشتند.
مردم در نوروز لباسهای نو میپوشیدند. چون معتقد بودند که اگر لباس نو بپوشند، تمامسال با لباس نو سپری خواهد شد. بیشتر مردم در روز نوروز «سبزیپالک» میگرفتند و آن را پخته میکرده میخوردند. هدف از خوردن «سبزیپالک» این بود که تمامسال را سبز و خرم زندگی کنند.
بانوان و دوشيزگان از سر شب تا سپيدهدم دستهجمعی با ساز و آواز مراسم پختن سمنک (سمنو) را که يکی از آيينهای ديرپای نوروزی است، با کفزنی و پايکوپی شادمانه اجرا میکردند و ترانۀ ويژه سمنک را با هم زمزمه میکردند:
سمـنك در جـوش ما كپچه زنيم
ديگران در خواب ما دفچه زنيم
سمـنك نـذر بهار اسـت
ميله شب زندهدار است
اين خوشی سال يکبار است
سال ديگر يا نصـيـب.
سمـنك در جـوش ما كپچه زنيم
ديگران در خواب ما دفچه زنيم
آرزو امشب خـروشـد،
سمنک در خود بجوشد،
دلخوشی جامه بپوشد
سال ديگر يا نصيب
سمـنك در جـوش ما كپچه زنيم
دختران در خواب ما بوسه زنيم
- مصاحبهشونده: رمضان نظری
- تهیهکننده: حسینعلی حیدری