حمید مبشر شاعر برجسته و مشهور افغانستان که چندسالی است با بیماری سخت دیابت دستبهگریبان است، این روزها در گفتگو با خبرگزاری مهر از سختی حال خود شکایت کرده است.
او در این گفتگو که به تاریخ 18 جدی در «خبر گزاری مهر» به نشر رسیده، گفته است: «چهارسالی است که درگیر دیالیز هستم و شرایط خوبی ندارم. چون از یک طرف زمینۀ پیوند آماده نمیشود و از یک طرف مشکل قلب و گوارش هم دارم.»
او که نه درآمد کافی دارد و نه امکانات و توان کار، افزوده است: «تقریباً دارم به زور زندگی میکنم. چون نمیتوانم کار کنم، از لحاظ معیشتی هم دچار مشکل هستم، درحال حاضر به خاطر دیالیز یک دستگاه روی دست چپ من است و یک دستگاه روی گردنم. دکتر به من گفته شما حتی یک لیوان کوچک هم نباید بردارید چه برسد به کار کردن.»
حمید مبشر با این که ماستری خود را از جامعهشناسی هنر و فرهنگ گرفته است اما معتقد است که اینها هیچ سودی به حال وی نداشته است. وی میگوید:«چند سال در یک مؤسسه آموزش عالی جامعهشناسی هنر خواندم، جامعهشناسی فرهنگ خواندم ؛ ولی اینها هیچ سودی نداشت. وقتی درس بخوانی، ولی جایی از تو استفاده نکنند، به چه دردی میخورد؟»
در حالی که جریان مهاجرستیزی در ایران ادامه دارد، او نیز از این جریان در امان نمانده است. وی در این گفتگو به یکی دو اتفاقی که بر او افتاده اشاره میکند و اظهار میدارد: «چندماه پیش از بیمارستان سینا به قم برمیگشتم که یکی از افغانیستیزها با دیدن من شروع به توهین کرد و ناسزاهای خیلی زشتی داد. با توهین و فحاشی به من میگفت شما چرا ایران را ول نمیکنید؟ من را همانجا از مترو بیرون کرد و نگذاشت داخل مترو شوم. … به چشم بعضیها همه افغانستانیها مجرم هستند. اصلاً باور نمیکنند که این آدم فرهنگی است و اهل ادبیات و هنر است»
او میگوید که مهاجرت و بیماری از یکسو، فحش و تحقیر از سوی دیگر بر غمهایم میافزاید: « شاید اغراق نکنم اگر بگویم درد شنیدن کلمۀ «افاغنه» و «اتباع بیگانه» برای من بیشتر از درد دیالیز است.»
حمید مبشر به شعر و ادبیات و هنر علاقه فراوان دارد. از او تاکنون سه مجموعه شعر به نامهای «گزیده ادبیات معاصر»، «روایت تاریک غزل» و «کوچه بارانی اشراق» به نشر رسیده و یک مجموعه شعر دیگر نیز آمادۀ چاپ دارد. او میگوید: « حتی روی تخت بیمارستان هم شعر گفتن را کنار نگذاشتهام وشعر تنها چیزی است که من را امیدوار نگه داشته است.»