تذکر: چندی قبل با خبر شدیم که رمان «دختران تالی» اثر سیامک هروی نامزد بهترین رمان سال 2024 شده است. این امر بهانه شد تا گفتگوی صمیمی داشته باشیم با سیامک هروی نویسنده «دختران تالی» و چهره شناخته شده فرهنگی-سیاسی. آنچه در زیر میخوانید نتیجه همان گفتگو ی صمیمی است.
**
فرهنگ: از اینکه فرصت خود را در اختیار خوانندگان خبرگزاری فرهنگ قرار دادید یک جهان سپاسگزارم. ابتدا میخواستم راجع به زندگی خود تان قدری برای خوانندگان بگویید. از تحصیل و از فعالیتهای ادبی، فرهنگی و سیاسی خود اندکی معلومات دهید.
هروی: من در سال 1346 در هرات، در شهرستان انجیل، در روستای “خواجه سرمق” زاده شدم. ابتدائیه را در هرات، لیسه را در کابل و تحصیلات عالی خود را در روسیه سپری کردم. کارم را به عنوان خبرنگار در سال 1372 از آژانش باخیر شروع کردم. بعدها مدیر مسئول روزنامه انیس شدم، از آنجا به ارگ رفتم و مدت نزدیک به ده سال در دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری کار کردم و سپس به دفتر مطبوعاتی وزارت خارجه تبدیل شدم و یک سال در آنجا کار کردم. آخرین ماموریتم به عنوان کاردار سفارت افغانستان در لندن بود که با آمدن اشرف غنی از کارم استعفا دادم و تمرکز بیشتر بر روی آثار ادبیام کردم.
فرهنگ: از چه وقت به نوشتن داستان شروع کردید و تا هنوز چند اثر و داستان از شما به نشر رسیده است؟
هروی: من وقتی در روسیه دانشجو بودم کمکم داستان مینوشتم و البته بیشتر به نقاشی علاقه داشتم. گاهگاهی طنز هم مینوشتم. به رماننویسی به صورت اتفاقی رو آوردم. وقتی مدیر مسئول روزنامه انیس بودم خواستم مطلبی در باره رماننویسی در افغانستان بنویسم. وقتی شروع به تحقیق کردم دیدم که متاسفانه افغانستان سبد پری در داستاننویسی ندارد. چند نویسندهای که داشتیم از زمان گذشته و با خودسانسوری نوشته بودند. تعداد آنها از شمار انگشتان دست هم فراتر نمیرفت. خیلی دوست داشتم در مورد وضعیت معاصر افغانستان نویسندگان ما بنویسند. به هر محفلی که میرفتم قلمبدستان کشور را تشویق به نوشتن میکردم. اما هیچ کسی دست به قلم نبرد تا وقایع سالهای نخست اداره موقت و فضای جدیدی که در افغانستان به وجود آمده بود به صورت داستان و رمان بنویسد. همین بود که گفتم بیا من خود خود را امتحان میکنم. سوژهای را مدتی در ذهن پرورش دادم و روزی دست به قلم بردم و شروع به نوشتن کردم. تقریبا چیزی بیشتر و یا کمتر، ده ماه را دربر گرفت تا تمام شد. با دوبارهخوانی، داستان به دلم چنگ زد و آنگاه احساس کردم که به دل خواننده هم چنگ میزند. نام داستان را گذاشتم: “اشکهای تورنتو در پای درخت انار” . این کتاب وقتی چاپ شد غوغا کرد. هیچکس باور نمیکرد کسی بیاید و از زمان حال و بدون ترس از طالب، جنگسالاران و مقامات حکومتی بیمحابا بنویسد. این کتاب خیلی زود به پشتو ترجمه شد و در کانونهای ادبی و فرهنگی مورد نقد و نظر قرار گرفت. استقبال از این رمان باعث تشویق و علاقمندی من به نوشتن شد. دومین رمان من “گرگهای دوندر” نام گرفت. با تمام کردن این رمان حس کردم رمان قویتری نوشتهام. حس من درست از آب درآمد و گرگهای دوندر درست مرا در کانون توجه قرار داد و خیلی زود این کتاب به فروش رفت و به چاپ دوم و سوم رسید. همین بود که عاشق نوشتن شدم و در بیست سال جمهوریت ده عنوان رمان نوشتم؛ یعنی در هر دو سال یک رمان. در اصل وقتی من دانشجو و دانشآموز بودم عاشق داستان و رمان بودم. من تقریبا جهان را از روی داستانها شناخته بودم. من روسیه را از کتابهای تولستوی، چخوف و داستایوفسکی شناخته بودم، ایران را از روی داستانهای نویسندگان ایران و غرب را از روی داستانهای نویسندگان غربی. راستش تاریخ کشور ما پر از اغراق و جعل است. خیلی دوست داشتم مردم کشور و جهان سرزمین و مردم ما را از روی داستانها و رمانها بشناسند. از همین خاطر من به سراغ مردم ولایات مختلف رفتم و آنچه در زیر جلد جنگ افغانستان بر آنها گذشته است، به صورت رمان ماندگار ساختم.
در حالی که خیلیها در افغانستان در بیست سال جمهوریت به دنبال سیم و زر رفتند و به جیبهای خود فکر کردند، من نشستم و همه نوشتم. من در پهلوی کار برای امرار زندگی، اوقات فراغت خود را به نوشتن گذراندم. محصول نوشتنم سیزده عنوان کتاب شده که سرمایه زندگی من محسوب میشوند. این سرمایهها کمکم به ثمر مینشینند.
فرهنگ: شنیدم رمان «دختران تالی» به زبان انگلیسی ترجمه شده و در بیست سایت معتبر هم به نشر رسیده و همچنین نامزد بهترین رمان سال 2024 میباشد. در این باره کمی توضیح دهید. استقبال خوانندگان چگونه بوده و چه عاملی در آن دخالت داشته است؟
هروی: کتاب “دختران تالی” تازه به انگلیسی ترجمه شده و در بیشتر از بیست سایت بینالمللی به فروش گذاشته شده است. دختران تالی در انجمن ادبی”کارنگی” در امریکا، در میان 21 رمان برتر سال 2024 قرار گرفته و از سوی سایت “بوک ریویو” ستاره گرفته و کاندید جایزه شده است. این کتاب قصه دختران بادغیس است. دخترانی که از صنف ششم به بعد حق آموزش ندارند و زندگی هر کدام به نوعی تاراج میشود. من وقت نوشتن دختران تالی در چند قسمت به سرنوشت دختران و زنان افغانستان، گریستم. این کتاب زندگی واقعی کوثر، سیمین و گیسو و مادران شان است.
دختران تالی به زبان فارسی تا کنون از سوی نشر زریاب، امیری، نشر نبشت و همچنین دوبار توسط خودم در سایت “لولو” نشر شده و بارها هم نقد شده است. به تازگی چندین نویسنده صاحبنام جهان هم در موردش نظر داده اند. من چند دیدگاه را در باره این کتاب که به تازگی در سایت “پنگوئین” به نشر رسیده برای شما نقل میکنم:
«دختران تالی کتابی پر انرژی است. سریع، ویرانگر و فراموش نشدنی.» – جاستین تورس، نویسنده کتاب «ما حیوانات و خاموشیها» و برنده جایزه ملی کتاب 2023
«یک هشدار تاریک برای هر جامعهای که اکنون با ظهور بنیادگرایی مواجه است، و یک شاهکار ادبی از شفقت متعالی، خواندن دختران تالی به همان اندازه که لازم است دردناک است. سیامک هروی درد و رنج زنان افغانستان تحت حاکمیت طالبان را به طور کامل بیان کرده است. ظلم به این بزرگی نه تنها برای مردم، بلکه برای افرادی که امیدها و زندگیهای درهم شکسته دارند. داستان کوثر، سیمین، گیسوی جوان، تراژدی است. هروی التماس میکند که آنها را بشناسید. دنیا نباید روی برگرداند.»- ملیسا هالبروک پیرسون، نویسنده رمان “مردی که در هیچ چیز متوقف نمیشد و تاریخ مخفی مهربانی”
«دختران تالی رمانی دلخراش درباره زندگی غمانگیز زنان در یک کشور تحت کنترل تروریست هاست. در پایان، سرنوشت کوثر همچنان یک سوال باز است. این شاید بهترین نتیجه ممکن برای داستان او باشد.» – ایلین گونزالس، نقدهای پیش رو، نقد ستارهدار
«در دختران تالی سیامک هروی که سارا خلیلی به انگلیسی بلورین ترجمه کرده است، وارد افغانستانی میشویم که در آن زنان و دختران در میان زندگیهایی که توسط توطئه بیرحمانه امپراتوریها از هم پاشیده شده است، تمام لذت خود را به دست میآورند. یک داستان فراموش نشدنی پر از شخصیت هایی است که من با خود خواهم داشت. — کاوه اکبر، نویسنده مجموعه شعر زنگ زائر و گرگ نامیدن و رمانی به نام شهید:
«دختران تالی کتاب فوقالعادهای است: شاعرانه در تمرکز بر فروتنترین لحظات زندگی و پر از جزئیات و تصاویر بیبدیل، کاملاً ویرانکننده در به تصویر کشیدن دخترانی روشن و پرشور که توسط فساد و استیصال در افغانستانی که تلاش کرده است له شوند. دختران در این داستان ناتوان نیستند. استعداد و امید برای زندگی دارند، اما محیط آنها را به شیوههای تکاندهندهای ویران میکند. دختران تالی را نمیتوان زمین گذاشت، یک داستان ترسناک، یک مهیج و همچنین اغلب با چاشنی طنز.» امی والدمن، نویسنده کتاب “دروازهای به سوی جهان
فرهنگ: وضعیت نویسندگی و داستاننویسی در غرب چگونه است؟
هروی: اما نویسندگی در غربت. راستش زندگی در غرب، خصوصاً برای نویسندگان خیلی دشوار است. از راه نوشتن کمتر نویسندگانی در اینجا میتوانند امرار زندگی کنند. نویسنده به زبانهای خارجی مثل زبان مادری باید حاکمیت داشته باشد. گاهی حتی دانستن فوقالعاده زبان هم کارساز نیست. باید با علاقه و طعم خواننده غرب آشنا باشی تا کتابت خریداری داشته باشد. سوای این حتی باید ناشران را قناعت بدهی که از سرمایهگذاری روی کتابت زیان نخواهند کرد، که خود کار دشواری است. نویسنده افغانستانی در غرب نخست باید سودای کرایه خانه، بیمه، بلهای آب و برق، انترنیت و صفایی و چه و چه، نداشته باشد تا مجالی برای نوشتن پیدا کند. از همین خاطر خیلی از نویسندگان ما وقتی به خارج رسیدهاند، دفتر و دیوان شان بسته شده و دیگر حتی نتوانستند یک صفحه هم بنویسند.
فرهنگ: نقش ترجمه را در توسعه داستاننویسی چهقدر امیدبخش میدانید؟
هروی: کتابهای من همه به زبان فارسی در افغانستان منتشر شدهاند. من حتی بر روی کتابهای نخستم خود سرمایهگذاری کردم. وقتی خواننده پیدا کردم و کتابهایم زبانزد عام شد، آنگاه ناشران بدون هزینه کتابهای مرا چاپ کردند، اما صادقانه باید بگویم که از نشر کتابهایم در افغانستان، به من هیچی نرسیده است. نخواستم از ناشران پولی بگیرم. چون میدانستم عاید ناشر از هر جلد کتاب چهل تا شصت افغانی است و این چیزی نیست که هم او را بشود و هم مرا. دلم به همین خوش بود که کتابم به چاپ میرسد و به دست خواننده میرسد و من میتوانم در فرهنگ کتابخوانی و در ماندگار ساختن آنچه بر مردم افغانستان رفته است، سهمی داشته باشم. حالا که کتابهایم دارند به انگلیسی چاپ میشوند، امید به دلم جوانه است که بالاخره ممکن بتوانم از بازار جهانی کتاب سهمی داشته باشم و به توشهای برسم. در پهلوی این خیلی دوست دارم صدای قشر خاموش افغانستان به جهان باشم و با قصههای واقعی از مردم افغانستان گوشههای تاریک تاریخ کشورم را برملا کنم و به جهان بگویم که در این سالهای سیاه بر مردم چه رفته است.