باورهای غلط درباره زبانآموزی کداماند؟
شاید شما هم جز افرادی باشید که با وجود تلاشهای زیاد، هنوز موفق نشدهاید، زبانی غیر از زبان مادریتان را به درستی یاد بگیرید. اگر چنین است، دلیل دارد و آن تصورات نادرست و رایج در مورد یادگیری زبان است، که سبب شده بسیاری هیچگاه به دنبال یادگرفتن یک زبان دیگر نروند یا در وقتی نامناسب، زبانآموزی را ترک کنند.
در این مقاله تلاش کردیم، ۸ باور غلط را به شما معرفی کنیم تا شما قادر شوید در راستای یادگیری زبان گامهای استوارتری را بردارید؛
۱ـ یادگیری زبان را باید در کودکی شروع کرد؛ چون در بزرگسالی بیفایده است.
این تصور وجود دارد که هرچه در سنین پایینتر یادگیری زبان را شروع کنیم، موفقتر خواهیم بود، اما آنچه مهم است، زمانی است که صرف یادگیری زبان میکنیم.
برخی مطالعات علمی نشان میدهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید، سرعت یادگیریشان از بزرگسالان بیشتر است، اما اگر مقدار اطلاعات ورودی مناسب به همراه تمرین کافی وجود داشته باشد و یادگیری زبان را همچون مهارتی در نظر بگیریم که پیوسته نیازمند ممارست است، در هر سن و سالی که هستیم، میتوانیم زبان جدیدی را بیاموزیم. افراد بسیاری هستند که یادگیری زبان را در بزرگسالی آغاز کردهاند و اکنون به عنوان معلم زبان مشغول به کار اند.
باور درست این است که در هر سن و سالی با آموزش مداوم میتوانیم یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنیم.
این تصور وجود دارد که هرچه در سنین پایینتر یادگیری زبان را شروع کنیم، موفقتر خواهیم بود، اما آنچه مهم است، زمانی است که صرف یادگیری زبان میکنیم.
۲ـ یادگیری مستقیم دستور زبان برای زبانآموزی ضروری است.
قوانین دستور زبان برای تسهیل فراگیری زبان مفید است، اما یادگیری مستقیم دستور زبان اصلا ضروری نیست. دستور زبان راهی است برای توصیف اینکه زبان چگونه کار میکند، مثلا فعل مضارع و قوانین مربوط به آن را ندانیم، دلیل نمیشود که نتوانیم به یک زبان دیگر سخن بگوییم.
بسیاری از مدارس آموزش زبان انگلیسی در سراسر جهان، آموزش مستقیم دستور زبان را از دهه هفتاد میلادی به اینسو متوقف کردهاند.
باور درست این است که بدون یادگیری مستقیم دستور زبان میشود زبانی دیگر را آموخت. دستور زبان به درک بهتر ما کمک میکند، اما ضروری نیست.
۳ـ معلمهایی که زبان مادریشان را تدریس میکنند، بهتر اند.
معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند. معلم زبان موفق کسی است که با به کارگیری روشها و تکنیکهای مناسب، فرآیند یادگیری زبان را در زبانآموزان پرورش دهد.
زبان مادری معلم زبان ربطی به توانایی تدریس و انتقال دانش ندارد، بلکه نکته مهم، فراگیری روشها و مهارتهای تدریس، ارزیابی و تهیه منابع درسی است که یک معلم زبان باید آنان را با تحصیل در رشتههای تخصصی دانشگاهی یا گذراندن دورههای تربیت معلم در مراکز حرفهای فرا گیرد.
باور درست این است که کسی که زبان مادریاش را تدریس میکند، لزوما از کسی که زبان دوم یا چندمش را تدریس میکند، معلم بهتری نیست.
معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند
۴ـ زبانآموزی پدیدهای سریع است
وسوسه یادگیری سریع همیشه وجود دارد. سودجویان بسیاری نیز با تبلیغات واهی مثل یادگیری تضمینی یک زبان در چند ماه یا حتی چند هفته، به این باور غلط دامن زدهاند.
واقعیت این است که زبانآموزی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری نیازمند وقت و تلاش کافی در طول سالیان متمادی و همچنین نیازمند روش است.
هرقدر بیشتر تمرین کنیم و خودمان را در شرایط متفاوت قرار دهیم، مهارت زبانآموزی در ما تقویت میشود.
باور صحیح این است که زبانآموزی مهارتی زمانبر و چالشبرانگیز است.
۵ـ یادگیری زبان دوم در کودکان مانع پیشرفت زبان مادری است.
زبانآموز میتواند یک یا چند زبان را بیاموزد، بدون اینکه به زبان بومیاش لطمه وارد شود. اینگونه نیست که در مغز مقدار مشخصی فضا برای زبانآموزی وجود داشته باشد که ممکن است پر شود. در واقعیت زبان مادری به همراه زبانهای دیگری که میآموزیم، جزیی از یک نظام به هم پیوسته میشوند.
این باور نادرست خود ناشی از این است که مادر و پدرها به غلط گمان میکنند هرگاه کودک سخن گفتن را به یک زبان فرا گرفت، فرایند زبانآموزی به اتمام میرسد. پژوهشی بر روی هزار و دویست کودک در کانادا نشان میدهد که تسلط به زبان آکادمیک پنج تا هفت سال بیشتر از تسلط به زبان مادری طول میکشد.
باور درست این است که یادگیری زبان دوم مانعی برای پیشرفت زبان مادری نیست.
زبانآموز میتواند یک یا چند زبان را بیاموزد، بدون اینکه به زبان بومیاش لطمه وارد شود
۶ـ زنان زبان را بهتر از مردان فرا میگیرند
تصویربرداری از مغز نشان میدهد که مغز مردان تمایل دارد فرایند یادگیری زبان را تقسیمبندی کند و یک نیمکره را به این کار اختصاص دهد؛ در حالی که مغز زنان از هر دو نیمکره برای زبانآموزی استفاده میکند. اما اینکه آیا این مسئله باعث میشود زنان در زبانآموزی موفقتر از مردان باشند، جای بحث فراوان دارد. فراموش نکنیم که عوامل اجتماعی و شرایط عاطفی هر فرد در بهرهوری یادگیری نقش حیاتی دارند. در نتیجه به نظر میرسد که نمیتوان با قطعیت گفت که جنسیت در زبانآموزی نقشی ایفا میکند.
باور درست این است که همانند زبان مادری، هر کسی فارغ از جنسیت میتواند زبانی جدید را به خوبی فرا گیرد.
۷ـ لهجه خیلی مهم است
آنچه در فهم یک زبان دیگر مهم است، تلفظ صحیح عبارات و جملات است، نه اینکه آنها را به چه لهجهای ادا میکنیم. داشتن لهجه در زبان جدید هیچ اشکالی ندارد، بلکه حتی ممکن است به عنوان بخشی از هویت گویشور، تنوع تازهای به زبان مقصد ببخشد. آزمونهای بینالمللی زبان هم دستورالعملی برای ارزیابی لهجه ندارند.
باور درست این است که تلفظ مهم است، نه لهجه.
۸ـ فیلم دیدن برای یادگیری زبان کافی است
ویدئو فقط یکی از منابع موجود برای یادگیری زبان است. یک زبان را نمیتوان فقط با دیدن فیلم آموخت. زبانآموز محتاج ابزارها و شرایط مختلفی است تا مهارتهای متفاوت زبانی یعنی صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن به زبان دیگر را تجربه کند، یاد بگیرد و تولید کند. منابع تصویری به ویژه ویدئوهای آموزشی، یکی از ابزارهایی است که میتواند به تقویت مهارتهای شنیداری و تلفظ زبانآموز یاری برساند، اما به تنهایی نمیتواند همه نیازهای یک زبانآموز را برطرف کند.
باور درست این است که تنها با فیلم نگاه کردن نمیشود همه مهارتهای زبانی را فرا گرفت.
مانی مشکینقلم-منتشرشده در روزنامه اطلاعات روز