اشاره: شعر عاشورایی یکی از انواع شعر آیینی است که به حادثه کربلا اختصاص دارد. شعر عاشورایی نقش اساسی در جاودانگی حادثه عاشورا داشته و دارد. هیچ حادثهای در طول تاریخ به پیمانه حادثه عاشورا در شعر بازتاب گسترده نداشته است. برای چگونگی بازتاب این حادثه در شعر گفتگویی داشتیم با محمود جعفری که در پی میخوانید.
**
فرهنگ: عاشورایی حسینی از چه زمانی وارد شعر شاعران گردید؟
جعفری:عاشورا از همان روز عاشورا وارد شعر گردید. وقتی اصحاب ویاران حسین به میدان میرفتند، نخست خود را به وسیلۀ شعر معرفی میکردند و رجز میخواندند و از طرف مقابل دعوت میکردند که به جنگ بیاید. مثلاً هنگامیکه علیاکبر به میدان میرود این شعر را میخواند که سرشار از حماسه است:
انا على بن الحسين بن على
نحن و رب البيت اولى بالنبى
تالله لا يحكم فينا ابن الدعى
اضرب بالسيف احامى عن ابى
ضرب غلام هاشمى عربى
به این صورت میبینیم نخستین شعر عاشورایی را خود اهل بیت میسرایند وبعد از واقعۀ عاشورا توسط شاعران دیگری چون فرزدق، کمیت، دعبل خزاعی، عبدالله بن اثیر، عوف بن عبدالله و تعداد دیگر ادامه مییابد. در قرن چهارم هجری شعر عاشورایی به مرحلۀ شگوفایی میرسد و شاعران بسیاری به شعر عاشورایی روی میآورند و از همین زمان است که شعر عاشورایی وارد شعرفارسی نیز میگردد. بعضی سیف فرغانی و برخی هم کسایی مروزی را اولین شاعر عاشورایی در ادبیات دری خواندهاند.
فرهنگ: چه کسانی در ارتباط به حادثه خونین عاشورا شعر سرودهاند؟
جعفری: عاشورا به عنوان یک نماد همیشه در شعر و ادبیات جای داشته است اما مشخصاً به عنوان یک حادثۀ تاریخی در شعر شاعران زیادی گزارش یافته است؛ مثلاً رودكي سمر قندي، ابوالحسن شهيد بلخيابو، طيب محمد مصعبي، ابوشكور بلخي، ابومنصور محمد دقيقي، ابوبكر محمد خسروي، حكيم ابوالقاسم فردوسي، محمد عبده، ابوالحسن علي فرخي سيستاني، عنصري، ابوسعيد ابوالخير، فخرالدين اسعد گرگاني، باباطاهر عريان، حكيم ناصر خسرو قبادياني، حكيم سنايي غزنوي، عبدالواسع جبلي، بدر الدين قوامي رازي،سوزني سمرقندي، رشيدالدين وطواط،اثيرالدين اخسيكتي، اوحدالدين محمد انوري، حكيم نظامي گنجوي، حكيم خاقاني شرواني، شيخ فريدالدين عطار، كمالالدين اسماعيل اصفهاني، شيخ فخرالدين عراقي، سيف فرغاني، اميرخسرو دهلوي، جلالالدين محمد بلخي، ركنالدين اوحدي مراغهاي، كمالالدين محمود خواجوي كرماني، اين يمين فريومدي، جمالالدين سلماني ساوجي، شمسالدين محمد حافظ، نعمتالله ولي، ابن حسام خوسفي، نورالدين عبدالرحمن جامي، محتشم كاشاني، صائب تبريزي و … شاعرانیاند که به نحوی به مسألۀ عاشورا پرداختهاند. در عصر حاضر نیز شاعران خوبی داریم که به این مسأله به عنوان یک مسألۀ خاص توجه نشان دادهاند مانند علی معلم، حسین مجاهدی، حسن حسینی، علیرضا قزوه از شاعران ایرانی و واصل کابلی، بلبل، سید اسماعیل بلخی، فضلالله قدسی، محمدشریف سعیدی، محمد عزیزی، بشیر رحیمی، حمید مبشر، قنبرعلی تابش، سید حسین موحد بلخی، سید سکندر حسینی بامداد از شاعران افغانستانیاند که شعر های نابی در این باب دارند.
به هرصورت چیز مهم به نظر من این است که ما به عاشورا به عنوان یک حادثهای که در تاریخ اتفاق افتاده نگاه نکنیم بلکه آن را یک نماد بشناسیم والگویی تصور کنیم که در همه زمان و مکان امکان تسری دارد. در این صورت است که عاشورا از حالت فردیاش بیرون میآید وجنبۀ عمومی و فرازمانی پیدا میکند، و هرشعری پیام عاشورایی را با خود حمل خواهد کرد.
فرهنگ: عاشورا درخود چه چیز هایی داشته که شاعران را به طرف خود جذب کرده است؟
جعفری: برای پاسخ به این پرسش باید عاشورا را در دو بعد بررسی نماییم: یکی بعد معنوی و دیگری بعد ظاهری. در بعد معنوی مهمترین چیزی که در عاشورا وجود داشته فلسفۀ وجودی آن است؛ یعنی اگر ما تاریخ را دو چهره تصور نماییم چهرۀ حق و چهرۀ باطل، عاشورا تبلور خارجی این دو چهره است. چهرۀ حق در یک جانب و چهرۀ باطل در جانب دیگر قرار دارد. حسین در چهرۀ حق ویزید در چهرۀ باطل ظاهر میشود. هرکدام الگو وشاخصهای خود را حمل میکند؛ مثلاً در چهرۀ حق ما با انسانهایی برمیخوریم که نماد ایثار، فداکاری، شجاعت، عشق، وفا، صداقت، انسانیت و تجسم عینی انسان کامل میباشند اما برخلاف، در جانب باطل با چهرۀ دیگری مواجه میشویم که نمادی از روح حیوانیِ انسان میباشد. پس عمدهترین چیز در قیام حسین بن علی(ع) همین موضوع بوده است که شاعران را به جانب خود کشانده است. اما در بعد ظاهری باید بگویم که حادثۀ عاشورا یک حادثهای است که نظیر آن در تاریخ بشر کمتر اتفاق افتاده است. از تنوع بازیگران واقعه گرفته تا نحوۀ شکلگیری آن. از اینرو باید گفت بعد عاطفی قضیه نیز یک عامل برای جذب توجه شاعران به حساب میآید.
فرهنگ: شاعران عاشوراییسرا بیشتر کدام بخش قیام عاشورا را انعکاس دادهاند؟
جعفری: بررسی این موضوع میطلبد که ادبیات عاشورایی را در دو محور تحلیل نماییم: یکی محور عقلانی و دیگری محور عاطفی. در محور نخست شاعرانی را مییابیم که به فلسفۀ قیام و پیامهای آن توجه کردهاند و به عوامل شکلگیری آن پرداختهاند چنانچه در شعر سید اسماعیل بلخی میخوانیم که میفرماید:
تأسيس كربلا نه فقط بهر ماتم است دانشسرای و مكتب اولاد آدم است
از خیمهگاه سوخته تا ساحل فرات تعليمگاه رهبر خلق دوعالم است
اما در محور عاطفی، شاعرانی را میبینیم که به جنبههای عاطفی وصوری واقعۀ عاشورا پرداختهاند و کوشیدهاند تا آن را به نحو جانسوز ودلخراشی بازتاب دهند. متأسفانه باید گفت بسیاری از شاعران بیشتر صورت دوم حادثۀ کربلا را بازتاب دادهاند وکمتر به سراغ اندیشههای مکتبی آن رفتهاند. البته این مسأله عوامل مختلفی دارد از جمله مخاطبیابی وگرایش به جذب عواطف عمومییکی از عوامل عمدۀ آن به حساب میآید.
فرهنگ: وضعیت شعر عاشورایی را در افغانستان چگونه ارزیابی میکنید وکدام شاعران در این عرصه فعالیت دارند؟
جعفری: سرنوشت شعر عاشورایی در افغانستان بیشتر به دست گروههایی به نام نوحهخوانان، روضهخوانان ، مداحان و منقبتخوانان رقم میخورد. از گذشته تا حال جریان به همین شکل ادامه دارد. این گروهها متصدیان اصلی شعرعاشورایی در افغانستان میباشند. آنچه این گروهها در پی آنند خود شعر نیست بلکه مخاطبین شعر است. اینها شعر را به عنوان ابزار درخدمت محتوا قرار میدهند و هدف شان به دست آوردن دل و قلب مخاطب وریختن اشک میباشد. برای رسیدن به این منظور از نظم وسرودههای معمولی و بیکیفیت استفاده میکنند. شاعران واقعی شعر عاشورایی در حاشیه قرار دارند. اینها تاکنون نتوانستهاند برجریان شعر عاشورایی تأثیرگذار باشند. شمار شعر های شان نیز از انگشت دست بالا نمیرود. تلاشهایی البته جریان دارد که به حجم شعر عاشورایی افزوده شود اما این تلاش بسیار اندک است و کم تأثیر.
فرهنگ: آیا شعر عاشورایی رو به زوال میرود یا بالندگی؟
جعفری: وضعیت فعلی چندان مطلوب نیست. اکثریت شعر عاشورایی را شعرهایی در بنمایههای عاطفی تشکیل میدهند. به همین خاطر سالهاست که مسیر انحرافی خود را طی میکند. از اینجا نتیجه گرفته میتوانیم که شعر عاشورایی(منظور شعرهایی است که در دسترس اجتماع قرار دارد) از لحاظ کمیت رو به توسعه است اما از لحاظ کیفیت چشمانداز روشنی ندارد. تنها زمانی میتواند راه بالندگی خود را بپیماید که مبارزۀ علنی برضد انحرافات وخرافات صورت گیرد و شعر در صف نخست مبارزه قرار گیرد.