Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

واصف باختری شاعر، نویسنده، مترجم و پژوهشگر معاصر زبان و ادبیات فارسی‌دری به عمر۸۱ ساله‌گی، در ایالت کالیفرنیای آمریکا درگذشت.

درگذشت این شاعر و نویسنده شناخته‌شدهٔ اهل افغانستان، واکنش بسیاری از شاعران، نویسندگان، هنرمندان و اهالی سیاست را در پی‌داشت. بسیاری‌ها او را از سرآمدها و پایه‌های اصلی ادبیات معاصر زبان فارسی‌دری و الگوی چند نسل شاعران و نویسنده‌های افغانستان یاد کردند.

به نقل از ویب‌سایت این نویسنده، واصف باختری  در ۲۴ حوت سال ۱۳۲۱ هجری خورشیدی، در شهر مزارشریف ولایت بلخ، چشم به جهان باز کرده‌ است. تحصیلات ابتدایی‌اش را در لیسه باختر مزارشریف تمام کرده و صنف‌های دهم ‌و یازدهم را در لیسه حبیبیهٔ کابل خوانده و سند فراغتتش را در سال ۱۳۴۱ از لیسه باختر مزارشریف به دست آورده است.

واصف باختری دانش‌آموختهٔ زبان و ادبیات فارسی‌دری دانشگاه کابل است. او در سال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی، دورهٔ کارشناسی‌اش را در دانشگاه کابل به پایان رسانده و سپس برای مقطع کارشناسی‌ارشد به آمریکا رفته و از دانشگاه کولمبیای آمریکا در رشتهٔ تعلیم‌وتربیه مدرک گرفته است.

از واصف باختری بیش از بیست عنوان کتاب، در حوزه‌های شعر، ترجمهٔ شعر، پژوهش‌های ادبی، مقالات فلسفی و صدها مقاله به جا مانده است. به نقل از سهراب سیرت در روزنامهٔ بی‌بی‌سی، واصف باختری در یازده‌ سالگی اولین شعرش را در قالب غزل نوشته که در نشریهٔ «بیدار»، تنها روزنامه شهر مزارشریف در بلخ به نشر رسیده است.

حضرت وهریز، نویسنده، مترجم و فعال بخش  آموزش‌وپرورش، که سال‌ها با واصف‌باختری دوستی و گفت‌وشنفت ادبی داشته است و از نزدیک‌ با شخصیت و کارهای ادبی‌فرهنگی باختری آشنایی دارد، در مصاحبهٔ اختصاصی با ما دیدگاه‌های خود را مطرح کرده است که در پی می‌خوانید.

خبرگزاری فرهنگ: سلام و درود استاد وهریز عزیز. تشکر که برای ما وقت گذاشتید تا همراه‌تان صحبت کنیم.

حضرت وهریز: سلام. تشکر از شما.  امیدوارم سؤال‌های‌تان را خوب جواب بدهم.

فرهنگ: آقای وهریز عزیز، شما با واصف باختری چه زمان آشنا شدید؟

وهریز: من احتمالا چهارده‌‌ساله بودم‌ که برای اولین‌بار، با استاد واصف باختری در‌ انجمن نویسندگان افغانستان، در بخش کانون شاعران و نویسندگان جوان، آشنایی حاصل کردم.

قصه‌ی اولین‌بار آشنایی ما هم چنین بود:

سال (۱۳۶۵ه.ش)، بود که من گاه‌وبیگاه شعرهای ناچیزم را می‌بردم تا در انجمن نویسندگان افغانستان خوانده و نقد شوند. این ملاقات‌ها در حضور قدیرحبیب و سیدعلی‌شاه روستایار اتفاق می‌افتاد که یکی از آن‌ روزها، تصادفا استاد بزرگوار زنده‌یاد باختری هم در آنجا حضور داشتند. هنگامی که من در حضور ایشان برای بار اول شعر خود را خواندم، استاد توجه بسیاری از آنچه که شعر من می‌ارزید، به من نشان دادند. این شد که بعد از آن، هرازگاهی حتی جرات می‌کردم که به دفتر ایشان بروم و شعرهایم را بخوانم و با ایشان حرف بزنم.

فرهنگ: در این اواخر، با زنده‌یاد استاد باختری تماس داشتید؟

وهریز: من با استاد باختری تا وقتی که مریضی‌شان خیلی حاد نشده بود، تا وقتی که حس نکردم که زنگ‌زدن‌های من، ممکن است اذیتی باشد برای ایشان، زنگ می‌زدم و با هم حرف می‌زدیم. شاید دو یا سه سال از آخرین باری که باهم حرف زدیم بگذرد. اما پیام‌هایم را از طریق دختر گرامی‌اش، استاد منیژه باختری و همچنان دامادش استاد ناصر هوتکی به ایشان می‌رساندم و از طرف استاد هم محبت از طریق این عزیزان دریافت می‌کردم.

یادم است وقتی برای آخرین بار با استاد باختری حرف زدم و حال‌شان را ناخوش یافتم با ایشان گفتم که دیگر بعد از زیاد وقت‌تان را نمی‌گیرم و جرات نمی‌کنم و به خود اجازه هم نمی‌دهم که در این وقت‌ها، خود را به شما تحمیل کنم. من به وقت استاد و استراحتش ارزش بیشتری از این‌ها قایل بودم.

فرهنگ: در مورد نقش واصف باختری در ترجمهٔ شعر بگویید.

وهریز: من در یکی از مصاحبه‌هایم در مورد استاد باختری و در مورد ترجمهٔ شعر ایشان حرفی را گفته بودم که می‌خواهم اینجا نیز آن را یادآور شوم.

من شعرهای را که استاد باختری از زبان‌های دیگر مثل اردو و انگلیسی ترجمه کرده‌اند، اصل را نخوانده‌ام. اما شعرهای روسی را که از رسول همزادف، سیرگی‌یسینین، قایسین قلی‌یوف و دیگر شاعران روسی را که ترجمه‌ کرده‌اند، خوانده‌ام.

تفاوت کار ترجمهٔ استاد باختری با مترجم‌های دیگر زبان فارسی‌دری این است که، ایشان کلیت یک شعر را از پرویزن شعور و تخیل خودشان می‌گذارنند و بعد به جای ترجمه سطر به سطر و بند به بند شعرها، آن‌ها را در زبان فارسی بازآفرینی می‌کنند. به تعبیر دیگر، استاد باختری، سیرگی یسینین، رسول همزاد، الکساندر توارتوفسکی و یا هم قایسین قلی‌یوف را، وادار می‌کند تا بیایند فارسی بیاموزند و در زبان فارسی شعر بسرایند.

من برخی از ترجمه‌های که از شاعران دنیا مثلاً برشت شده، با ترجمهٔ مترجم‌های صاحب نام ایرانی، مثل احسان طبری وغیره نیز خوانده‌ام. بدون این که ارزش کار احسان طبری یا دیگر مترجم‌های ایرانی را دست کم بگیرم، می‌خواهم بگویم که این حریری را که استاد واصف باختری با ترجمه بافته‌اند، اصلا قابل مقایسه نیست با پارچه‌های که مترجم‌های ایرانی عرضه کرده‌اند. استاد باختری را می‌توان در ترجمهٔ شعر، صاحب نگاه منحصر به فرد دانست.

فرهنگ: درباره شعر ویژگی شعر استاد باختری بگویید.

وهریز: خوب، در مورد ویژگی شعر استاد می‌خواهم بگویم که، فخامت کلام یکی از مهم‌ترین برجستگی‌های شعر استاد واصف باختری است. دوم این که، استاد وفادار به دو اصل، یکی سبک خراسانی شعر فارسی و دوم، رعایت نمودن پیشنهادهای نیما یوشیج است. این دو برجستگی در شعرهایش غیر قابل چشم‌پوشی هستند.

البته، در مورد پیچیدگی بعضی از شعرهای‌شان که من تصور می‌کنم به دلیل اختناق حاکم در جامعه چنین شده است، باید گفت که، در شعرهای که اشاره‌های مشخصی در امور سیاسی و جریان‌های سیاسی آن دوران داشته است، نشان می‌دهد که ایشان ناگزیر بوده‌اند که‌ چنین بگویند. اما از این گذشته اکثر شعرهای استاد باختری خیلی روان و عام‌فهم‌ هستند.

فرهنگ: تشکر استاد عزیز که برای ما وقت گذاشتید. موفق و آرام بمانید.

وهریز: تشکر از شما. وقت‌تان خوش.

 

مصاحبه از: فیروز میرزا

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=8139

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *