Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

افشین علا

از داغت ای هرات نه تنها مزار سوخت
هم جان کابل و جگر قندهار سوخت
لرزید با تو تربت مشهد که قلب ماست
افغان گمان‌ مدار که بی‌غمگسار سوخت
شد زائر و مجاور از این داغ باخبر
پس جانب حرم شد و پروانه‌وار سوخت
عمری دلم قرار ملاقات با تو داشت
اما نشد میسر و زین غم قرار سوخت
تو سرزمین دانش و فضلی، عجب مدار
بسیار خرمن هنر از روزگار سوخت
بار دگر بلند شو از جا که پیش از این
برخاستی، اگرچه دلت بی‌شمار سوخت
برخیز و در زلال هریرود رخ بشوی
ای ماهرو که آینه در انتظار سوخت
در خاک، ای درخت کهن، ریشه‌ات به جاست
یک‌چند، آفتی اگرت برگ و بار سوخت

 

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=7993

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *