داکتر سعید عظیمی
درزاب، در منابع دوره شیبانیان و اشترخانیان به بعد ذکرشده است و قبل از آن روشن نیست که در منابع با چی نامی یادشده است. اما گرزیوان بارها در منابع دوره اسلامی ذکر گردیده است. چنانکه “حدود العالم” گرزیوان را شهری کوهستانی دارای آبوهوای گوارا ذکر نموده که در قدیم محل استقامت ملوک گوزگانان بوده است (ص 107) اما نامی از درزاب نمیبرد. در تعلیقات کتاب آمده است که ازنظر اداری منطقه، درزاب و گرزیوان نامیده میشود. درزاب و گرزیوان تا اواسط سلطنت محمد ظاهرشاه به منطقه اطلاق میشد. بعداً در تقسیمات جدید اداری آنها را جداگانه ثبت نموده اند.
در منابع دوره استیلای مغول، از محلی به نام قلعه رنگ ذکرشده است که در مسیر درزاب و گرزیوان واقع بوده است. طبق نوشته منهاج سراج جوزجانی، در این قلعه در مقابل قوای چنگیز خان مقاومت رخداده است. “طبقات ناصری” آن را حصار رنگ گرزوان آورده است (ج2 ص 111). بدرستی روشن نیست، این قلعه در گرزیوان موقعیت داشته یا در حدود درزاب. آیا بقایای آن اکنون موجود است یا خیر. شاید اشاره به قلعهیی در دره زنگ بوده باشد.
کتاب “مسخر البلاد”، درزاب را به شکل درزاب شبرغان در رابطه به شورش خدای داد قلندر ذکر نموده است. در سال 953 قمری پیرمحمد خان بن جانی بیگ سلطان بن خوجم سلطان بن ابوالخیر خان پس از شکست دادن قلیچ قرا سلطان، بلخ را متصرف میشود و درزاب نیز زیر اداره پیرمحمد خان قرار میگیرد. در سال 957 خدای داد قلندر در درزاب سر به شورش میزند. در این سال، میان نیروهای خان با خدای داد قلندر و پیروانش رویارویی صورت میگیرد و خدای داد قلندر شکست میخورد و دوباره درزاب زیر اداره بلخ میاید (ص 186).
اشارههای جستهوگریخته درباره درزاب در “بحر الاسرار فی مناقب الاخیار” موجود است. ازجمله درزاب را منطقه کوهستانی با موقعیت دشوار دانسته و از شهرهای مربوط بلخ ذکر نموده است (ص 27). در هنگام بحث شکست جهانگیر سلطان در سیاه گرد بلخ، آمده است که جهانگیر سلطان به دره گز و بعد به سان چارک عقبنشینی مینماید و ازآنجا به درزاب و گرزیوان میرود. در دوره شیبانیان و اشترخانیان درزاب زیر اداره بلخ بود و حاکمان آن از بلخ تعیین میگردید.
در زمان شیبانیان و اشترخانیان بلخ یکی از چهار توابع محسوب میگردید. سه توابع دیگر شامل بخارا، سمرقند و تاشکینت بود. بلخ خاننشینی بود که به ولیعهد خانات داده میشد و شامل اقطاعات چیچکتو، گرزیوان، اندخوی، درزاب، جوزجان و غرجستان بود. این مناطق به صفت اقطاع به رهبران و امیران با نفوذ خانات اوزبیک داده میشد تا بلخ را در مقابل تهاجم صفویها محافظت نمایند (نویل ص 69). تعیین امیران در این مناطق از بلخ صورت میگرفت. امیران سالانه مالیات جمعآوریشده را به بلخ میپرداختند، اما ازنظر مالی مستقل بودند.
طبق معلومات “گزیته تاریخی و سیاسی افغانستان” در اواسط سده نوزدهم میلادی درزاب شامل وادی درزاب و آق بولاق همچنان بخش قورچی مربوط بلچراغ بود(ص 512). در آنوقت درزاب بخشی از سرپل محسوب میگردید. آق بولاق شامل قریههای ده کمرک و یان بولاق در ضمن خود آق بولاق بود. ساکنان این قریهها ایشان ثبتشدهاند (ص 512). درحالیکه درزاب شامل درزاب قلعه، ده گردن، شیر بیگ بچه، قپچاق قلعه، خانقا، مغل، الخانی و سرچشمه بود (ص 513). سرچشمه به نام ده توغهلی هم ثبتشده است. طبق معلومات “گزیته”، ساکنان این قریهها عمدتاً اوزبیک ثبتشده است. ساکنان قریه الخانی را تاجیک و قرایی ذکر نموده است (ص 53 و 193).
در سده نوزدهم درزاب قلعه، مرکز درزاب را تشکیل میداد. درزاب قلعه به نام قلعه میر عظیم بیگ هم یاد میشد. درزاب قلعه در محل تقاطع دره میرحیدر و سر دره موقعیت دارد (گزیته ص 193). احتمالاً در آنوقت این قریه بزرگترین قریه در وادی درزاب بود. قسمت پایانی وادی درزاب به نام دره الهغان یاد میگردد و دریای کوچکی که در آن جاری است، از این طریق با دریای سرپل یکجا میگردد (ص 194). ساکنان قریههای مربوط درزاب اوروغهای اوزبیک قزاقلی، توغهلی، خدایاری، بیتانی، خالق ویردی اند (گزیته ص 193). بیتانی در جای دیگر تیتانی آمده است که احتمالاً اشتباه چاپی است. بدون شک، اینها اوروغهای مطرح وقت در درزاب بودند و از اوروغهای کوچکتر ساکن منطقه ذکر نشده است.
در اوایل سال 1881 میلادی بین دلاور خان والی میمنه و اسحاق خان والی تورکستان بر سر اداره درزاب اختلاف بروز نمود. اسحاق خان میخواست درزاب زیر اداره او باشد، اما دلاور خان مخالفت نمود (لی ص 405). این اختلاف همزمان با شورش ایماقها بود. عبدالرحمان خان طرفدار منازعه با میمنه نبود.
ازاینرو، برای جلوگیری از کمک احتمالی دلاور خان به ایماقها و همدستی احتمالی او با ایوب خان، توافق بین طرفین صورت گرفت و اختلافات فروکش نمود. درنتیجه درزاب زیر اداره میمنه باقی ماند.
گرودیکوف در “سفرنامه” خود درزاب را در جمله خاننشینهای تورکستان ذکر مینماید و تلویحاً آن را خانات درزاب میگوید. او تورکستان افغانی را مشتمل بر خانات میمنه، سرپل، شبرغان، اندخوی، آقچه، بلخ، گرزیوان، درزاب، قندوز و بدخشان میداند. در هنگام سفر او، تنها اندخوی مستقل بوده، سایر خانات مطیع کابل بودند (ص 38). طبق معلومات گرودیکوف، خانات درزاب دارای سه بخش بود که شامل درزاب، گرزیوان و کولیان میگردید (ص 41). منبع زمامدار درزاب را نام نمیبرد.
در زمان حسینخان، درزاب و گرزیوان از زیر اداره میمنه خارج گردید و از سرپل کنترول میشد (لی ص 448). در همین وقت میر عظیم بیگ امیر محلی درزاب از سوی عبدالرحمان خان به خلافکاری متهم گردید که احتمالاً به بحران پنجده و شورش میمنه مربوط بود و با زور قوا برکنار گردید (لی ص 470). اما برادرش از چنگ اسحاق خان فرار نمود و به قلمرو روسیه گریخت و ازآنجا پس از مدتی برگشت و مرکز منطقه را محاصره نمود. فوجهای افغان از میمنه و سرپل برای آزاد نمودن قطعه محاصرهشده افغان به درزاب فرستاده شد و بالاخره در شکست دادن شورش موفق گردید (لی ص 470).
میر محمد عظیم بیگ تا 1884 زمامدار درزاب بود و از اوروغ توغهلی اوزبیکها بود. احتمالاً در موافقت با والی میمنه حاکم تعیینشده بود. محمد عظیم بیگ در همین سال از سوی عبدالرحمان خان بهزور قوا عزل و اسیر گردید. به تعقیب عزل و دستگیری میر عظیم بیگ، برادرش میر مجیم بیگ سر به شورش میزند و در سال 1885 به درزاب قلعه هجوم مینماید (گزیته ص 513). با رسیدن نیروهای کمکی از میمنه و سرپل میر مجیم بیگ شکست میخورد و به آن سوی دریای آمو فرار مینماید. طبق نوشته “سراج التواریخ”، محمد عظیم بیک در سال 1893 از سوی عبدالرحمان خان عفو گردیده مقرری برایش تعیین میگردد (کاتب ص 1061). به نظر میرسد که به او صفت مینگ باشی در درزاب حضورداشته است و حاکم از کابل تعیین میشد.
“سراج التواریخ” شخصی به نام نجیم بیگ درزابی را ذکر مینماید. روشن نیست که مجیم بیگ برادر محمد عظیم بیگ است یا شخص دیگر. پس از تهاجم میمنه از سوی اسحاق خان شماری از متنفذین میمنه همراه با دلاور خان و عبدالباقی خان برای ملاقات و مذاکره با اسحاق خان از میمنه بیرون میایند. در این جمله نجیم بیگ درزابی، حمید خان برادرزاده محمود خان سرپلی، یزدان قلی، امیر خان و بیگ مراد ایشیک آقاسی شامل بودند. این گروه پس از بیرون آمدن از شهر میمنه همه بهسوی کرکی فرار مینمایند (ص 102).
طبق نوشته “سراج التواریخ” در سال 1894 حاکم درزاب نیکو خان بر اثر شکایت محمد عظیم بیگ از سوی عبدالرحمان خان طی فرمانی عزل میگردد و به کابل فراخوانده میشود و محبوس میگردد (ص 1091). اما مدتی بعد محمد نظر خان توقسبه طی فرمان عبدالرحمان خان به عوض محمد عظیم بیگ به منصب مینگ باشی ارتقا داده میشود. محمد عظیم بیگ درزابی اسیر و با خانواده خود به کابل فرستاده شد.
در زمان امانالله خان درزاب مربوط حکومت اعلای میمنه بود. طبق تقسیمات ملکی آنوقت، میمنه شامل قریهها، علاقهها، ماتحت علاقهها و حکومتیها بود. قریهها شامل مال دار افغانیه، کوزاب، شاگرد پیشه و کفش موچی بود. علاقهها شامل شیرین تگاب، المار و قرایی، قیصار، کوهستان و بیرون سونه بالا و پایان بود. علاقه ماتحت شامل دولتآباد بود. درحالیکه حکومتیها مشتمل بر گرزیوان و درزاب و اندخوی میگردید. از این جمله حکومتی اندخوی درجه اول و حکومتی درزاب و گرزیوان حکومتی درجه دوم حساب میشد (ص 25).
حاکمان درزاب تا اواخر سلطنت عبدالرحمان خان که در منابع شناسایی گردید:
بیردی بی منغیت -(در زمان ندر محمد خان 1642-1645 ، وفات 1651م)
میر عظیم بیگ – 1884 (به امر عبدالرحمان خان اسیر گردید.)
فتح محمد خان پوپلزی 1885-1886 (در سال 1886 برطرف گردید)
عمر خان تا سال 1892 (از سوی شریف خان والی میمنه کشته شد)
نیکو خان 1890 تا 1894 (به عوض عمر خان حاکم درزاب و گرزیوان تعیین گردید)
زکریا خان در سال 1894 حاکم درزاب تعیین گردید (در 1897 برکنار گردید)
نصرالدین خان (به عوض زکریا خان تعیین گردید)
امیر محمد خان 1894-1900 حاکم درزاب و گرزیوان
بهرام خان 1900 حاکم درزاب و گرزیوان
غلام محی الدین خان 1901 حاکم درزاب و گرزیوان
محمد محسن خان 1901 حاکم درزاب و گرزیوان
نمایندگان درزاب از زمان امانالله خان به بعد در لویه جرگهها و شورای ملی سهم داشتند. در ابتدا، درزاب و گرزیوان و گاهی هم بلچراغ یک نماینده میفرستادند. چنانکه در زمان امانالله خان در لویه جرگه 1303 سید محمد خان نماینده درزاب بود.
شماری از نمایندههای درزاب در شورای ملی طبق منابع مختلف بهویژه سالنامههای افغانستان به دست آمد. اگرچه این فهرست کامل نیست، اما جهت معلومات خوانندگان قرار ذیل ترتیب گردید:
سلیمان قل وکیل درزاب و گرزیوان در دوره اول شورا
عبدالرحمن خان وکیل درزاب و گرزیوان در دوره دوم شورا
میرزا محمد اسلم وکیل گرزیوان (شاید درزاب هم) در دوره سوم شورا
محمد اسلم خان وکیل درزاب و گرزیوان در دوره چهارم شورا
سید محمد عثمان خان وکیل درزاب و گرزیوان در دوره پنجم شورا
عبدالرحیم خان وکیل درزاب و گرزیوان در دوره ششم شورا
محمد کریم خان وکیل درزاب و گرزیوان در دوره هفتم شورا*
عبدالروف خان وکیل پلچراغ (احتمالاً به شمول درزاب) در دوره نهم شورا
عبدالروف خان وکیل پلچراغ (احتمالاً با درزاب) در دوره یازدهم شورا
عبدالسلام وکیل درزاب و گرزیوان در دوره دوازدهم شورا
عبدالله وکیل درزاب در دوره سیزدهم شورا
* [در دوره هفتم شورایملی قاری عبدالرووف وکیل درزاب بود. دوره هفتم با اپوزیسون اصلاح طلب تحت رهبری شادروان داکتر عبدالرحمان محمودی با کارکردهای درخشان دموکراسیخواهانه در تاریخ معاصر افغانستان مشهور است. در دوره هفتم شورایملی اکثریت وکلای شمال افغانستان(ترکستان جنوبی) اشتراک داشتند. نام شماری از آنها: مولانا خال محمد خسته(مزار)، سید محمد دهقان(بدخشان)، محمد کریم نزیهی(اندخوی)، عبدالاول قریشی(تالقان)، میرزا محمد قاسم قاضیزاده(سرپل)، نظر محمد نوا(میمنه)، قاری عبدالرووف(درزاب)، کبیرجان (غوربند)، سخی امین(دوشی)، …-یارقین] (برگهایی از تاریخ اوزبیکان افغانستان، محمد حلیم یارقین، انتشارات خراسان، کابل: 1392، ص 184)
مأخذ
- طبقات ناصری چ2
قاضی منهاج سراج، تصحیح عبدالحی حبیبی، کابل 1343
- مسخر البلاد
تألیف محمدیار بن عرب قطغان، تصحیح نادره جلالی، 1385
- تاریخ بلخ
تألیف بوری بای احمدوف، ترجمه سید ابراهیم قیصاری، 1392
- بحرالاسرار
- نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان
طبع مطبعه تیپوگرافی دارالسلطنه کابل 1300
- جرگههای بزرگ ملی افغانستان
محمد علم فیض زاد؛ 1368
- State and Tribe in Nineteenth-Century Afghanistan: The Reign of Amir Dost Muhammad Khan (1826-1863); Christine Noelle, Routledge, 2012
- Море тайн относительно доблестей благородных (география)
Махмуд ибн Вали, перевод & примечания Б. А. Ахмедов, «Фан» Уз ССР 1977
- Historical and Political Gazetteer of Afghanistan v4
Ludwig W. Adamec, Graz 1979
- Colonel Grodekoff’s Ride From Samarcand To Herat through Balkh and Uzbek States of Afghan Turkistan; Nikolai Ivanovich Grodekoff, Charles Marvin; London, 1880
- Bukhara, Afghanistan and the Battle for Balkh, 1731-1901
Jonathan Lee, Brill 1996
- “Ḥudūd al-‘Ālam “The Regions of the World,” a Persian Geography 372 A.H./982 A.D
Translated by Vladimir Minorsky; Edited by C. E. Bosworth; London 1970
- History of Afghanistan (Siraj al-Tawarikh)
Fayz Muhammad Katib Hazarah, Translated by R. D. McChesney, Brill 2013
- Waqf in Central Asia : four hundred years in the history of a Muslim shrine, 1480-1889
- D. McChesney, Princeton University Press 1991
تذکر: این مقاله از صفحه فیسبوک سعید عظیمی گرفته شده است.