محمودجعفری
مقدمه
بسیاری از نویسندگان هنگام نوشتن متن، حیران میمانند که فلان کلمه را چگونه بنویسند. از آنجایی که پیدا کردن قواعد درستنویسی در آن لحظه دشوار است، لذا در این فصل فرهنگنامهای را ترتیب دادهایم تا نویسندگان به آسانی بتوانند کلمات درست مورد نظر خویش را به دست آورند و مطابق آن متن خود را بنویسند. در تهیۀ این فرهنگنامه ضمن این که تا حدود زیاد از قواعد موجود در این کتاب استفاده شده است، از منابع معتبر این اثر و فرهنگنامههای دیگر نیز بهره برده شده است. البته الگوی اصلی این فرهنگنامه کتاب «ویرایش فنی» یا «شیوهنامه مؤسسه بوستان کتاب» اثر «ابوالفضل طریقهدار» و «غلط ننویسیم» اثر «ابوالحسن نجفی» بوده است. هرجا نظر نگارنده با کتاب مذکور اختلاف پیدا کرده، با نوشتن حرف «ط» میان قوس در کنار لغت، نشان داده شده است که این نوع نگارش مربوط به دیدگاه «طریقهدار» میشود و نه نگارنده.
همچنین در این فرهنگنامه کوشیده شده تا صورتهای مختلف یک لغت و کلمه در جدول و فهرست جداگانه با عنوان «ضبط مختار»، «ضبط جایز» و «ضبط غلط» نشان داده شود.
منظور از «ضبط مختار» این است که این املای کلمه -به لحاظ قواعد املا و درستنویسی، رسمالخط، جدا و پیوستهنویسی، زیبایی، سهولت در خواندن و موسیقی- نسبت به املای دیگر ِکلمه، بهتر است. ترجیح داده میشود که به این صورت نوشته شود.
منظور از «ضبط جایز» این است که کلمه به این صورت نیز نوشته شده است. بعضی از نویسندگان مطابق شیوۀ خود، آن را به این شکل نوشتهاند. به لحاظ دستوری اشتباه نیست. میتوان به این صورت نیز نوشت به شرطی این که یکدستی مراعات شود.
منظور از «ضبط غلط»، این است که این املای کلمه به لحاظ قواعد املای زبان فارسی دری، رسمالخط، عرف ادبی و اصول جدا و پیوستهنویسی اشتباه است.
ضبط مختار ضبط جایز ضبط غلط
آبپاش آبپاش ــــــ
آخور آخُر[1] ــــــ
آبکش ــــــ آبکش
آبگوشت ــــــ آبگوشت
آبیاری آبیاری آب یاری
آتشبس ــــــ آتش بس
آتشدان آتشدان آتش دان
آتشفشان آتشفشان آتش فشان
آتشنشانی آتشنشانی آتش نشانی
آخِر ــــــ آخَر
آدمخوار آدمخوار آدم خوار
آدمکش آدمکش آدم کش
آذوقه آزوقه ــــــ
آرامگاه آرامگاه آرام گاه
آرایشگاه آرایشگاه آرایش گاه
آرایشگر آرایشگر آرایش گر
آزادیبخش آزادیبخش آزادی بخش
آزمایشها ــــــ آزمایشات
آسانتر آسانتر آسان تر
آسایشگاه آسایشگاه آسایش گاه
آسیبپذیر ــــــ آسیب پذیر
آشپز [2] آشپز آش پز
آشغالدانی آشغالدانی آشغال دانی
آفتابگردان آفتابگردان آب گردان
آمال ــــــ آمالها
آنجا آنجا آن جا
آنچنانکه آنچنانکه آن چنانکه
آنچه آنچه آن چه
آنسو آنسو آن سو
آنقدر آنقدر آن قدر
آنکه آنکه آن که
آنها آنها آن ها
آهنربا ــــــ آهنربا
آهنگر ــــــ آهنگر
آهنگساز آهنگساز آهنگ ساز
آیتالله آیةالله آیت الله
آینه ــــــ ــــــ
آیین آ ئین آئین[3]
آییننامه ــــــ آیین نامه
آیینه آئینه ــــــ
ابتدائاً ابتداءاً/ ابتداءً ــــــ
ابتدایی ــــــ ابتدائی
اتاق اطاق ــــــ
اتو اطو ــــــ
اثاث ــــــ اثاثیه
اثرها ــــــ اثرات[4]
اثرگذار ــــــ اثرگزار
احترامگذاشتن احترامگزاردن[5] ــــــ
احوال ــــــ احوالات
احوالپرسی ــــــ احوالپرسی
اَحیاناً ــــــ اِحیاناً
ا
اخلالگر ــــــ اخلال گر
ادارهها ــــــ ادارهجات
ارائه[6] ارایه ــــــ
ارّابه عرّابه[7] ــــــ
ارادتمند ــــــ ارادت مند
ارجمند ارجمند ارج مند
ارزشگذاری ارزشگذاری ارزشگزاری
ارزشمند ارزشمند ارزش مند
ارزشیابی ارزشیابی ارزش یابی
ارگ ارک[8] ــــــ
ازآنرو از آن رو ــــــ
ازاینجهت از این جهت ــــــ
ازاینسو از این سو ــــــ
ازاینقرار از این قرار ــــــ
ازبک ازبیک ــــــ
ازبکستان ازبیکستان ــــــ
ازاین ازین ــــــ
ازدحام ــــــ ازدهام
اسباب سببها اسبابها
استادان اساتید ــــــ
استثنائاً استثناءاً/ استثناءً ــــــ
استثنایی ــــــ استثنائی
استراتژی ستراتژی/ استراتجی ــــــ
استراحتگاه استراحتگاه استراحت گاه
استرسزا ــــــ استرسزا
اسحاق اسحاق ــــــ
اسرائیل ــــــ استراییل
اسفبار ــــــ اسفبار
اسفناک ــــــ اسفناک
اسلامشناس اسلامشناس اسلام شناس
اسماعیل اسمعیل ــــــ
اشغالگر اشغالگر ــــــ
اشکبار اشکبار اشک بار
اشکریزان ــــــ اشکریزان
اصلاحطلب ــــــ اصلاحطلب
اعرابگذاری ــــــ اعرابگزاری
اعلا اعلی ــــــ
اعلم ــــــ اعلمتر
افغان افغانی[9] ــــــ
الهیّات ــــــ ــــــ
امانتپذیر ــــــ امانتپذیر
امانتدار امانتدار امانت دار
امپراتور امپراطور ــــــ
امریکا آمریکا ــــــ
اوایل اوائل ــــــ
انتقامجویی ــــــ انتقام جویی
اندوهبار اندوهبار اندوه بار
اندیشهور اندیشور اندیش ور
انسانساز ــــــ انسانساز
انشاءالله ــــــ انشاءالله
انگشتر انگشتری انگشتری
ایکاش ــــــ ایکاش
اینجا اینجا ــــــ
اینجانب اینجانب این جانب
اینچنین اینچنین این چنین
اینسان اینسان این سان
اینسو اینسو این سو
اینصورت اینصورت این صورت
اینطرف اینطرف این طرف
اینطور اینطور این طور
اینقدر اینقدر این قدر
این کتاب ــــــ اینکتاب
اینکه اینکه ــــــ
اینگونه اینگونه این گونه
اینها اینها این ها
اینهمه اینهمه این همه
ایوای ایوای ای وای
[1] . آخور به معنای جای خوراک حیوانها است. بعضی آخُر را غلط میدانند. ابوالحسن نجفی هردو صورت درست میداند. (نجفی، 1397: 3)
[2] . معمولاً «آشپز» مینویسند. بعضی اصل را بر جدانویسی گذاشته، آن را به صورت «آشپز» مینویسند. (غلامحسینزاده، 1391: 40)
[3] حسینی ژرفا، کلمات با شکلهایی چون آئین، آئینه، اسمعیل، اسحق، اطاق، اطراق، اطو، امپراطور، باطری، بطری، توفان و… که در اینجا درست خوانده شدهاند، غلط میداند. (ر. ک؛ حسینی ژرفا، 1392: 135-138)
[4] . اثر کلمۀ عربی است. طبق قواعد صرف عربی، کلماتی که سه حرف یا کمتر دارند و مؤنث نیستند، به «ات» جمع بسته نمیشوند. بنابراین «اثرات» غلط است. (نجفی، 1397: 14)
[5] . صورت صحیح «احترام گزاردن» است اما به خاطر این که در نوشتهها به کار رفته، احترام گذاشتن نیز جایز است. (نجفی، 1397: 16)
[6] . «ارائه» کلمۀ عربی به معنای نشان دادن و در معرض دید قراردادن است. کاربرد آن به معنای عرضه کردن صحیح نیست. (پیشین: 19)
[7] . هردو درست است. «ارّابه» فارسی است و معرّب آن «عرّابه» میباشد. (پیشین: 18)
[8] . هر دو صورت صحیح است. (نجفی، 1397:20)
[9] . «افغان» به معنای اهل کشور افغانستان و «افغانی» به معنای منسوب به افغانها است؛ مثل لباس افغانی و رسم و رواج افغانی. این دو نباید به جای هم به کار بروند. (نجفی، 1397: 32)